سایت نگرش نیک - www.negareshenik.ir

ویدیوها و مقالات آموزشی و انگیزشی از جول اوستین و سایر اساتید

سایت نگرش نیک - www.negareshenik.ir

ویدیوها و مقالات آموزشی و انگیزشی از جول اوستین و سایر اساتید

۸ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

آیا تابحال به باورهای اشتباه در مورد ثروت فکر کرده اید؟ به نظر شما چه باورهای منفی در مورد پول در ذهن ناخودآگاه شما وجود دارد؟ تابحال آنها را شناسایی کرده اید؟

تقریبا همه افراد موفقی که امروزه به جایی رسیده اند، طرز فکر متفاوت تری از بقیه دارند. بیایید به این مسئله با هم نگاهی بیندازیم؛ تقریبا اکثر قریب به اتفاق مرحله رسیدن به ثروت را اینگونه می بینند که اول تحصیلات قابل قبول بدست آورند، سپس کار پیدا کنند و بعد بازنشسته شوند و از پول بازنشستگی لذت ببرند!

این توصیه را همه ما می شنویم، درست است؟ ولی چرا حاضر نیستید بر خلاف این ذهنیت فکر کنید؟ چرا حاضر نیستید قبل از 65 سالگی به ثروت برسید و در جوانی از ثروت نامحدودتان لذت ببرید؟

می خواهیم در این مقاله به شما کمک کنیم که این باورهای اشتباه در مورد ثروت و ثروتمند شدن را شناسایی کنید و آنها را با باورهای درستی جایگزین کنید.

باورهای اشتباه در مورد پول و ثروت

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۱۷:۲۰
سید محمد باقرپور

اکنون من می دانم که هر آنچه از زندگی خودم می دانم محدود به تصویر ذهنی من از خودم است که دید من را به زندگی تعیین می کند. با این حال من هر لحظه که رشد می کردم سعی می کردم خودم را بیشتر با تصویر ذهنی مثبت و ایده آل خودم تطبیق بدهم.

ولی در مورد شما…

سد راه موفقیت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۹ ، ۱۵:۰۱
سید محمد باقرپور

 تابحال فکر کردید که چطور موفق شوید؟ تابحال فکر کردید که افراد موفق چطور فکر می کنند؟ تابحال به تفاوت افراد موفق و ناموفق دقت کرده اید؟ به نظر شما تفاوت افراد موفق با دیگران چیست؟ آیا با روش زندگی افراد موفق آشنا هستید؟ منِ دن لاک در طول دوره ی حرفه ی کاری ام، این افتخار را داشتم که با صدها آدم فوق موفق مصاحبه کنم و امروز می خواهم به شما بگویم که ما دقیقاً چطور فکر می کنیم.

تفاوت افراد موفق و ناموفق

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۹ ، ۱۲:۳۵
سید محمد باقرپور

 انجام کار بیشتر در زمان کمتر یکی از بزرگتزین دغدغه های ما و خصوصاً کارآفرینان و مدیران است. هر روز کلی کار داریم ولی هر کاری می کنیم هر چقدر هم برنامه ریزی می کنیم ولی باز هم در انتهای روز می بینیم که نمی توانیم همه ی آنها را انجام دهیم. ولی این مشکل لاینحلی نیست، بلکه با انجام 3 نکته ی کلیدی ای که برای انجام کار بیشتر در زمان کمتر در این صفحه دن لاک به شما یاد می دهد، می توانید بهره وری خود را بالاتر ببرید و در طول روز به طور مؤثرتری عمل کنید.

کار زیاد وقت کم,انجام کار بیشتر در زمان کمتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۶:۲۴
سید محمد باقرپور

 امروز در نگرش نیک قصد داریم از باب پراکتور یاد بگیریم که چه عاداتی می توانند باعث تغییر پارادایم ذهنی بشوند. پس در این قسمت می خواهیم 2 تا کار مهم و مهم تر انجام دهیم، اول اینکه این عادات را یاد بگیریم و دوم اینکه آنها را اجرا کنیم.

دیگر الان هر کجا که حرف از پارادایم و پارادایم شیفت یا تغییر پارادایم باشد، یاد باب پراکتور می افتیم، شاید چون یکی از افراد متخصصی است که جدیدترین آموزش های مربوط به قانون جذب و پارادایم را در عصر حاضر ارائه می دهد و سمینارهای زیادی برگزار می کند. یکی از معتبرترین افرادی هست که می توانیم از او در این مورد مطالب زیادی یاد بگیریم که ما در سایت نگرش نیک هم سمینار پارادایم شیفت باب پراکتور در سال 2020 را قرار داده ایم و هم مقالات زیادی در این مورد قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید.

 

تغییر پارادایم ذهنی,پارادایم شیفت باب پراکتور

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۹ ، ۱۰:۲۵
سید محمد باقرپور

ده قانون باب پراکتور را می خواهیم با هم بخوانیم. ابتدا قبل از شروع یادگیری قوانین باب پراکتور کمی با او آشنا شویم. باب پراکتور در 5 ژوئیه سال 1934 میلادی یا سال 1313 شمسی در کانادا متولد شد که امروز 86 سال سن دارد. او نویسنده، مدرس، سخنران، مشاور، متخصص قانون جذب و یک کارآفرین موفق است. اکثرا او را از طریق برنامه ی راز می شناسند که در ادامه بیشتر در این مورد صحبت می کنیم. او از سال 1968 کارش را در حوزه موفقیت با مربی اش «ارل ناینتینگل» شروع کرد و الهام بخش انسان های بسیاری بوده است.

 

ده قانون باب پراکتور

 

قانون 1: زندگی تان را با هدف های باارزش مبادله کنید

اولین قانون از ده قانون باب پراکتور می گوید قانون موفقیت یک مفهوم خیلی جالب است. کتاب هایی در موردش نوشته شده، داستان هایی در موردش گفته شده، آدم های زیادی زندگی شان را صرف رسیدن به موفقیت کردند. باید بدانیم که همه چیز بر اساس قانون کار می کند. کل جهان هستی با قانون کار می کند.

بهترین تعریف موفقیت که تابحال شنیدم از «اِرل ناینتینگل» بوده که در سال 1959 گفته شده:

موفقیت، درک تدریجی اهداف باارزش زندگی هست.

بیایید این جمله را تجزیه و تحلیل کنیم:

✔  می گوید موفقیت، تدریجی است؛ یعنی یک حرکت مستمر است.

✔ می گوید یک درک تدریجی است؛ یعنی یک آگاهی دائمی است.

✔ می گوید از یک ایده آل یا هدف باارزش زندگی است. یک ایده آل، ایده ای هست که عاشقش هستید. یک ایده آل، ایده ای هست که از نظر عقلی، احساسی و فیزیکی با آن درگیر شده اید. پس ایده آل، منظورش ایده ای هست که عاشقش شده اید. موفقیت هم یک درک تدریجی از یک ایده آل باارزش است.

پس نباید بپرسید که آیا شما لیاقت رسیدن به این هدف را دارید؟ بلکه باید بپرسید که آیا این هدف، لیاقت شما را دارد؟ حالا شما عاشق موفقیت شده اید. باید بگویید آیا این موفقیت، شایسته و سزاوار شما هست؟

شما دارید زندگی تان را مبادله می کنید و پای آن می گذارید. شما دارید زندگی تان را با آن هدفی که دنبالش می روید، مبادله می کنید. پس باید تصمیم تان را بگیرید که هدف تان هر چیزی که هست، دنبال هر چیزی که می روید، اطمینان حاصل کنید که این هدف، شایسته و سزاوار شما هست یا نه؟

چون دارید زندگی تون رو با آن مبادله می کنید. قانون موفقیت از شما می خواهد تا به صورت مداوم به سمت یک هدف از قبل تعیین شده حرکت کنید و زندگی خودتان را با قوانینی که کل جهان هستی را کنترل می کند، هماهنگ سازید.

 

قانون 2: کارهایتان را مدیریت کنید

یک لحظه به این فکر کنید. می دانستید هر موجود زنده ای به اندازه یکسان نسبت به بقیه زمان در اختیار دارد؟ دقیقاً همان اندازه زمان دارد.  هر چقدر که زمان هست را شما دریافت می کنید. دوره گردی که زیر پل یا روی صندلی پارک می خوابد، هیچ دارایی ای ندارد و هیچ کار سازنده ای هم انجام نمی دهد. همان قدر زمان دارد که موفق ترین کارخانه دار دنیا دارد.

همه مان به یک اندازه زمان داریم؛ ولی کاری که با این وقت مان می کنیم، این تفاوت را ایجاد می کند. می خواهم به تعدادی از برنامه های مدیریت زمان فکر کنید. تقریباً همه برای خودشان چنین برنامه ای ساخته اند. در حقیقت من هم یک بار این کار را کردم و کلی پول صرفش کردم و بعد فهمیدم که این کارم تلف کردن احمقانه ی زمان و پولم بود. می دانید چرا؟

پیشنهاد می کنیم در این زمینه حتما این دو مطلب را هم کار کنید:

مقاله اصول مدیریت زمان به روش میلیونرها

و وبینار مدیریت کارها و دریافت نتایج حداکثر از دن لاک که روی عکس زیر کلیک کنید:

بهره وری بالا

چون زمان را نمی شود مدیریت کرد. یک روز صبح با اِرل ناینتینگل صبحانه می خوردیم. در مرکز شهر شیکاگو بودم و با او به جلسه سخنرانی اش رفته بودم. صبح زود بود، گفت: «میخواهی صبحانه را با هم بخوریم؟» هر وقت اِرل ناینتینگل به من می گفت میخواهی ملاقاتم کنی، سریع قبول می کردم و از قبل هم چند تا سؤال آماده می کردم.

یادم می آید از او پرسیدم که چطور در اصول مدیریت زمان ماهر شدی؟ ما داشتیم صبحانه می خوردیم و هنوز هم می توانم صدای برخورد چنگال به بشقابش را بشنوم. به من گفت:

«در مورد چه داری صحبت می کنی؟ من در مدیریت زمان ماهر نشدم. هیچکسی در مدیریت زمان ماهر نشده؛ چون زمان را نمی شود مدیریت کرد. من فقط کارهایم را مدیریت می کنم.»

بعد یک کارت کوچکی را از جیبش در آورد و گفت:

«هر شب قبل از اینکه بخوابم، 6 تا از مهمترین کارهایی که فردا باید انجام بدهم را اینجا می نویسم. کارهایی که در راستای رسیدن به هدفم هستند و زمانی که بیدار می شوم، روی همین ها کار می کنم و اگر نرسم انجام شان بدهم، به لیست روز بعدش منتقل شان می کنم. باید 6 تا از این کارها داشته باشی. حالا اگه 3 تای آنها را نرسم امروز انجام دهم؛ به این معنی نیست که فردا باید 9 تا کار انجام دهم. این 3 تا کار روی 6 تا کار فردا نمی آید. این 3 تا کار می شود جزو آن 6 تا کاری که فردا باید انجام بدهی. وقتی از خواب بیدار می شوی، تمام توجه آگاهانت را بگذار روی انجام این چند تا کار»

پس نمی توانی زمان را مدیریت کنی، اما می توانی کارهایت را مدیریت کنی. مطمئن شو کاری که انجام می دهی واقعاً باعث ایجاد تفاوت می شود. مطمئن شو که زمانت را صرف کارهایی می کنی که سودمند هستند و تو را به سمت اهدافت می برند.

 

قانون 3: روی خودتان مطالعه کنید

مردی را در تورنتو ملاقات کردم. در اصل این آدم بود که باعث شد بیایم در این وادی. او گفت:

«اگر نتایج زندگی ام را دوست ندارم، باید خودم را تغییر بدهم. چون آنها نتایج من هستند. اگر می خواهی خودت را تغییر بدهی، باید یک چیزهایی را در مورد خودت بفهمی.» و این به نظرم منطقی می آید. فکر نکنم این یک نظر شوکه کننده ای باشد و اگد به کسی بگویم هنگ کند، به نظرم منطقی می آید. پس روی خودم مطالعه کردم تا خودم را بیشتر بشناسم. متوجه شدم اکثر آدم ها نمی دانند چه کسی هستند، واقعاً خودشان را نمی شناسند.

ببین اگر از یکی بپرسی که چه کسی هستی، او اسمش را به تو می گوید. مثلاً می گوید من باب پراکتورم. در حالی که نیستم. باب و پراکتور فقط 2 کلمه هستند که پدر و مادرم به من دادند. آن ها این اسم را صدا زدند، اما این من نیستم، فقط اسم من است. اما مردم می گویند این منم، ولی من نیستم، بدن من هم نیست. شما هیچوقت با این استودیو تماس نمی گیرید و بگویید بدنم امروز نمی آید استودیو و مریض است. ما نمی گوییم من دستم یا پا هستم؛ بلکه می گوییم این دست «من» است، پای «من» است، بدن «من» است، اسم «من» است.

«من» چه کسی هستم؟

این سؤال جالبی است.

من معتقدم اگر کسی روی این موضوع مطالعه کند و دنبال جوابش بگردد، پیدایش می کند. ما همزمان در 3 سطح درک زندگی می کنیم. موجوداتی معنوی هستیم. قوه ی عقلانی داریم و در یک بدن فیزیکی زندگی می کنیم؛ اما به دلیل کمبود آگاهی و درک اینکه چه کسی هستیم، در دنیای مادی و فیزیکی گیر کرده ایم و اجازه می دهیم چیزهای خارجی ما را کنترل کنند. 95 درصد مردم به زندگی واکنش نشان می دهند و واقعاً زندگی نمی کنند.

 

قانون 4: اراده ی خودتان را پرورش بدهید

قانون ارتعاش باب پراکتور

وقتی که رئیس جمهور «جان کندی» از پدر برنامه های فضایی، دکتر «ورنر فون براون» معروف پرسید که چطور می شود یک موشکی ساخت که یک آدم را بشود با آن به کره ی ماه برد و سلامت به زمین برگرداند؟ او یک جواب 5 کلمه ای به او داد:

«اراده برای انجام این کار»

یک جواب فوق العاده ساده برای سؤال به این بزرگی! اما می خواهم به شما بگویمکه این جواب قدرت زیادی در خودش دارد. منظورم چیست؟

اراده یکی از نیروهای ذهنی شماست. درک، منطق، حافظه، تخیل، شهود و اراده. اراده یک ابزار ذهنی است که به شما توانایی نگهداری یک ایده را روی صفحه نمایش ذهن تان می دهد تا مانع تمام حواس پرتی های بیرونی بشود. اگر بخواهید بفهمید که چقدر موضوعات هستن که می خواهند توجه تان را جلب کنند، سخت گرفتارش می شوید.

انواع و اقسام چیزها که در محیط اطرف تان هستند، می خواهند توجه آگاهانه ی شما را جلب کنند. اما شما می توانید همه شان را مسدود کنید و با اراده تان می توانید آن یک ایده ای که می خواهید را روی صفحه نمایش ذهن تان نگه دارید.

اراده یک ابزار ذهنی است که به شما توانایی نگهداری یک ایده را روی صفحه نمایش ذهن تان می دهد تا مانع تمام حواس پرتی های بیرونی بشود. این اراده هست که به شما توانایی تمرکز می دهد. تمرکز یک ابزار ذهنی قدرتمند است.

 

چطور اراده را پرورش دهیم؟

من به تو می گویم. یک خودکار یا یک ماژیک مشکی کوچک بر می دارید و به سمت دیواری که روبروی صندلی تان قرار دارد، می روید. یک نقطه روی آن دیوار می گذارید. این کار را بکنید، هیچ کسی متوجه نمی شود چکار دارید می کنید. هیچ کسی نمی فهمد آنجا یک نقطه وجود دارد.

هر موقع که روی این صندلی تان می نشینید، روی این نقطه تمرکز کنید. تمام توجه آگاهانه تان را بگذارید روی این نقطه. حالا وقتی که دارید به آن نگاه می کنید، ذهن تان منحرف می شود. مشکلی ندارد، حس تان بد نشود، دوباره ذهن تان را بیاورید سمت آن. اگر برای نیم ثانیه بتوانید روی این نقطه تمرکز کنید، احتمالاً رکورد شکسته اید؛ چون ذهن ما خیلی شلوغ است. وقتی روی نقطه متمرکز می شوید و می فهمید که ذهن تان منحرف شده، حس بدی پیدا نکنید، فقط دوباره به آن نقطه توجه کنید. می توانید به جایی برسید که برای مدتی بتوانید روی نقطه متمرکز بمانید و به شما می گویم که اگر بتوانید این کار را کنید، قدرت های بزرگی ر پرورش می دهید.

یا یک شمع و یک جاشمعی بگیرید و آنها رو یک جایی اطراف صندلی تان بگذارید؛ وقتی که تنها هستید، شمع را روشن کنید و به شعله خیره بشوید. آنقدر به آن خیره بشوید تا از نظر ذهنی با آن یکی شوید. اینجا هم ذهن تان منحرف می شود. حس بدی پیدا نکنید، دوباره آن را سمت شعله برگرداتید. وقتی یاد بگیرید که روی یک چیزی تمرکز کنید، می توانید روی هر چیز دیگری هم تمرکز کنید. چون اینطوری دارید اراده تان را پرورش می دهید.

 

قانون 5: خدمت کنید

«فرصت» کلمه ی جالبی است و مثل اکثر کلمات به درستی درک نشده است. برای یک آدم عادی، «فرصت» چیزی است که باید برود بدستش بیاورد، برای همین همه شان دنبال رسیدن به یک چیزی هستند. اما فرصت، چیزی هست که باید بدهید. چنین شخصی اینطور فکر می کند که چطور می توانم کار بیشتری برای مردم انجام بدهم؟ چطور می توانم خدمات بیشتری برای مردم ارائه بدهم؟

می دانید من تقریباً تمام وقتم را صرف فکر کردن به این کردم که چطور بیشتر از الان به شما کمک کنم؟ من الان در استودیوی خودم هستم. میلیون ها دلار صرف ساخت اینجا کردیم تا بتوانم مؤثرتر با مشتریانم ارتباط برقرار کنم. فرصت در ارائه دادن هست، نه در دریافت کردن. در رسیدن به چیزی نیست، در دادن چیزی هست. در به اشتراک گذاشتن هست.

 

حتما ادامه ی مقاله را در سایت نگرش نیک دنبال کنید:

 

ده قانون باب پراکتور

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۴:۵۸
سید محمد باقرپور

اصول مدیریت زمان دغدغه بسیاری از افراد است. در این مقاله می خواهیم مطالب فوق العاده ای از دن لاک در مورد اصول مدیریت زمان به سبک میلیونرها یاد بگیریم.

آیا تا به حال به این مسئله فکر کرده اید که اصول مدیریت زمان و برنامه ریزی برای رسیدن به همه کارها چگونه است؟ آیا همیشه برای انجام کارهای روزمره خود احساس کمبود وقت می کنید؟ اگر بله، شما تنها نیستید. بیشتر مردم دائماً برای به موقع انجام دادن کارشان با چنین مشکلی دست و پنجه نرم می کنند.

اصول مدیریت زمان,مدیریت زمان و برنامه ریزی

همه ما در یک شبانه روز به یک اندازه زمان داریم. همه ما می خواهیم و تلاش می کنیم وقت کافی برای کار، خانواده و خودمان داشته باشیم. با این حال، به نظر می رسد افراد موفق تمام وقت دنیا را برای هر چیزی و هر آنچه می خواهند دارند.

به نظر می رسد که آنها همیشه در زمان کمتری به موفقیت بیشتری می رسند،اینطور نیست؟ به نوعی آنها قادرند بیشترین استفاده را از هر روز داشته باشند. تقریباً به نظر می رسد که آنها رازی برای افزایش بهره وری خود پیدا کرده اند.

نکته جالب این است که آنها این کار را می کنند بدون اینکه برده ی کار خود شوند. به نوعی آنها قادرند بیشترین فشار را از هر روز داشته باشند. آن ها این کار را می کنند بدون اینکه برده ی کار خود شوند. می دانیم که به نظر می رسد گفتن این کار آسان تر از انجام آن است اما هر کسی می تواند یاد بگیرد که زمانش را بهتر مدیریت کند. بله، تسلط بر اصول مدیریت زمان و اینکه اجازه ندهید زمان و کار ارباب شما شوند، مقداری تلاش میخواهد؛ ولی به هیچ عنوان غیرممکن نیست.

 

پنج اصل عالی برای مدیریت زمان

این درست است که یکی از دلایل اصلی موفقیت افراد، بهره وری بالای آنها است. این گام های مدیریت زمان به شما کمک خواهند کرد که نهایت استفاده را از روز خود ببرید و در عین حال زمان خود را مدیریت کنید.

 

یکروز خود را برنامه ریزی کنید

این ممکن است بسیار واضح به نظر برسد اما در واقع برنامه ریزی موثر چیزی فراتر از ایجاد یک برنامه است. این مسئله همچنین به توانایی پایبند بودن شما به برنامه تان و البته انعطاف پذیری شما برای تنظیم مجدد وظایف نیاز دارد.

پس در وهله اول باید یک چک لیست کارهای روزانه داشته باشید. این به معنای پر شدن تقویم روزانه شماست؛ ولی در واقع ما از شما می خواهیم که تقویم تان را تمیز نگه دارید!

یعنی به جای اینکه صدها کار پیچیده را در آن بنویسید، آن ها را به مهم ترین ها کارها خلاصه نویسی کنید و بقیه را از لیست خط بزنید. پر کردن تقویمتان با کارهای کوچک و کم اهمیت، کارآمد نیست. اینکار فقط بیخودی زمان را از شما می دزدد.

خب پس باید چه کار کنیم؟ باید ابتدا میزان اهمیت هرکار را ارزیابی کنیم، یعنی بسنجیم که آیا کار جدید ارزش جایگزینی کار برنامه ریزی شده ی شما را دارد یا نه. اگر می دانید که هدف شما چیست، حذف کردن علف های هرز راحت ترین کار دنیاست.

تمرکز بر روی اهداف اصلی شما، مدیریت بهتر زمان و بهره وری شما را تضمین می کند و مانع از انجام بیش از حد کار یا کارهای زیاد می شود. همچنین به شما اطمینان می دهد که در کارهایی که با اهداف شما همخوانی ندارند، وقت صرف نمی کنید.

 

دو: زمان سرمایه گذاری شده در هر کار را پیگیری کنید

به یاد داشته باشید ، برنامه ریزی موثر به خط زدن وظایف غیرضروری هم مربوط است. فرض کنیم شما تصمیم دارید یک جلسه داشته باشید. در این صورت، باید فقط افراد مورد نیاز را به جلسه دعوت کنید. یک هدف تعیین کنید و یک تایمر داشته باشید تا ببینید جلسه چه مدت طول می کشد. می بینید، این کار همچنین در مورد اتلاف وقت دیگران نیست. می توانید به جای جلسات سنتی نشستن، نشست به صورت ایستاده را انتخاب کنید.

در سال 2014 ، تحقیقات در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس نشان داد که جلسات استندآپ نتایج بهتری نسبت به جلسات نشستن دارد. در واقع ریچارد برانسون، مدیرعامل ویرجین، جلسات متحرک را ترجیح می دهد زیرا احساس می کند این کار باعث می شود او بسیار کارآمد باشد.

هر کاری که انتخاب می کنید انجام دهید، ایده ی اصلی این است که آن را با بازدهی بیشتری که مناسب شماست انجام دهید. وقتی کاری را برای یک محدوده زمانی خاص برنامه ریزی کرده اید، پس سعی کنید در همان محدودیت زمانی باقی بمانید. ما می دانیم که این یک چالش است اما آنجاست که تغییر ذهنیت شما درباره زمان به عنوان یک سرمایه گذاری کمک خواهد کرد.

یعنی اگر مدت یک جلسه ای را 30 دقیقه برنامه ریزی کرده اید اجازه ندهید که زمانش بیشتر از آن شود چون در غیر اینصورت کار بعدی تان به تاخیر می افتد و در نتیجه نمی توانید آن روز را به طور موثر به پایان برسانید.

 

سه: نه گفتن را یاد بگیرید!

این مهم است که به دیگران بفهمانید می خواهید آنها به زمان شما احترام بگذارند. وقتی دیگران به زمان شما احترام نمی گذارند، شما وقت خود را برای کار کردن روی اهداف خود از دست می دهید. تحقیقات نشان می دهد که افراد به طور متوسط هر 8 دقیقه دچار حواس پرتی می شوند. در یک مطالعه در دانشگاه ایورین کالیفرنیا محققان گروهی از کارگران را زیر نظر گرفتند و دریافتند که حدود 23 دقیقه زمان میبرد که پس از یک حواس پرتی دوباره شروع به کار کنند.

ناگفته نماند که هرچه موفقیت شما بیشتر شود، احتمال وقفه در شما بیشتر می شود. در واقع شما ممکن است به عنوان مدیر یا صاحب مشاغل، افرادی با تجربه داشته باشید که همیشه وقت شما را می خواهند.

ممکن است شما این موضوع را بارها تجربه کرده باشید که در حال انجام یک کار بسیار جدی هستید و ناگهان یک ایمیل یا تماس تلفنی دریافت می کنید، چه کار می کنید؟ شما بلافاصله کاری را که انجام می دهید متوقف می کنید، اینطور نیست؟

ولی اگر بخواهید زمان را به روشی بهینه مدیریت کنید، باید درک کنید که این غیرقابل قبول است. همه ما برای قطع ارتباط به زمان نیاز داریم. ما نمی توانیم بدون از بین بردن توانایی خود، همیشه در دسترس باشیم. از این رو تعیین مرزها مهم است.

ما به شما پیشنهاد می کنیم که به اغلب کارها و درخواست های دیگران “نه” بگویید. این ساده ترین راه برای شروع تحقق اهداف است. اگر هر درخواستی که به سرتان می آید را بپذیرید، اولویت های دیگران را به خواسته ی خود ترجیح می دهید. تا زمانی که از اهمیت فوق العاده ای برخوردار نباشد، تمام اتفاقی که خواهد افتاد این است که از کار مورد نظر خود منحرف می شوید. این نکته را هم در نظر داشته باشید:

دیگران بیشتر از شما نمی توانند برای زمان شما ارزش قائل باشند، شما چقدر برای زمان خود ارزش قائل هستید؟

 

چهار: خودتان را با استراحت های کوتاه شارژ کنید

وقفه های برنامه ریزی شده برای حفظ بهره وری و توانایی مدیریت زمان در طول روز مهم هستند. هر کس برای شارژ مجدد ذهن خود و یافتن حس آرامش و سکوت در روز خود به زمان نیاز دارد. فقط یک استراحت کوچک ذهن شما را پاک می کند و وقتی به کار خود برگشتید به شما کمک می کند تمرکز کنید.

بله، تمرکز روی وظایف شما مهم است اما افراد موفق می دانند چه زمانی باید به خودشان استراحت دهند. این می تواند یک وقفه ی 15 دقیقه ای در هر ساعت یا یک وقفه ی 2 ساعته در هنگام ناهار باشد.

نکته این است که شما می دانید چه وقت، زمان فرار از اینجا است، زمانی که احساس استرس می کنید یا به اندازه موثر و کارآمد کار نمی کنید. بنابراین به خودتان زمان دهید تا از حالت فشرده خارج شوید.

این وقفه ها برای دستیابی به حداکثر بهره وری و ایجاد تمرکز در کار شما بسیار مهم است. شما باید به فعالیتی بپردازید که باعث آرامش شما شود. این می تواند یک خواب کوچک یا گوش دادن به موسیقی باشد. هر کاری را که انتخاب کنید انجام دهید، هدف اصلی گذراندن وقت به تنهایی در آرامش است.

 

پنج: یک محیط برای اوج بهره وری ایجاد کنید

شما محصولی از محیط خود هستید. در واقع ما معتقدیم که محیط شما از اراده ی شما قدرتمندتر است. محیط شما میز کار شما، لباس های شما و افرادی است که خود را با آنها احاطه می کنید. می بینید که ما به عنوان انسان نمی توانیم تحت تأثیر محیط اطرافمان قرار نگیریم. بنابراین در نظر بگیرید که وقت خود را با چه کسانی سپری می کنید. آیا آنها وقت شما را تلف می کنند؟ آیا آنها باعث تاخیر در دستیابی به اهداف شما یا انجام وظایف شما می شوند؟ می بینید که افراد مناسب می توانند شما را قادر به بهره وری بیشتر کنند.

 

مطالب بیشتر و ادامه ی این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

مقاله اصول مدیریت زمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۱۷:۳۲
سید محمد باقرپور

ذهنیت فقیر یکی از اصلی ترین دلایلی است که نمی گذارد افراد ثروتمند شوند. در این مقاله می خواهیم مطالب فوق العاده ای از دن لاک در مورد داشتن ذهنیت ثروتمند و راهکارهای غلبه بر ذهنیت فقیر یاد بگیریم.

در واقع بیشتر افرادی که روزانه با آنها رو در رو می ­شوید، دارای چنین طرز تفکری هستند. آن ها فقیرانه فکر می کنند، فقیرانه عمل می­ کنند و در نتیجه در فقر به سر می برند. ولی شوکه کننده ترین خبر این نیست که خیلی از افراد دارای یک ذهنیت ضعیف هستند بلکه این است که آنها هیچ تلاشی در مورد اصلاح آن نمی کنند!!!

ذهنیت ثروتمند,فرق پولدار و ثروتمند

سه روش برای غلبه بر یک ذهنیت فقیر

بنابراین چگونه می توانید بر یک ذهنیت فقیر غلبه کنید و آن را دوباره به یک فکر ساخته شده برای موفقیت تبدیل کنید؟ 3 چیز وجود دارد که ما معتقدیم شما باید انجام دهید:

اول: آموزش ببینید

بنابراین بسیاری از افرادی که ذهنیت فقیری دارند به آنها دروغ گفته شده است. آنها به رسانه ها گوش می دهند و همتایان آنها مزخرفاتی مانند “همه افراد ثروتمند حریص هستند” یا “پول شما را خوشبخت نمی کند” می شنوند.

در حقیقت ، هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که صحت این گفته ها را ثابت کند. همه افراد ثروتمند حریص نیستند و در بسیاری از موارد پول خوشبختی به همراه می آورد. پول فقط یک ابزار است و مانند هر ابزار دیگری، نحوه استفاده از آن تعیین می کند که نتیجه آن چه خواهد بود.

غلبه بر یک ذهنیت فقیر به معنای روشن شدن واقعیات آن است. اگر ذهن شما مملو از باورهای محدود کننده و حقایق نادرست باشد، اتخاذ یک ذهنیت ثروتمند دشوار است زیرا ذهن شما با دروغ بهم ریخته است. هنگامی که بفهمید چه باورهای محدود کننده ای بر ذهنیت شما حاکم است و آنها را از بین می برد، می توانید به خود آموزش دهید که حقیقت چیست.

 

دوم: اقدام کنید!

اکثریت زیادی از مردم در نهایت به فعالیت در شغلی که از آن متنفرند، می پردازند زیرا هرگز در مدرسه یاد نگرفته اند که چگونه درآمد کسب کنند. آنها ذهنیت ضعیفی دارند، دلیل این امر آن است که مدرسه هرگز درمورد پول، کسب و کار یا چگونگی موفقیت اقتصادی به آنها آموزش نداده است.

پیشنهاد می کنیم این سمینار دن لاک را حتما ببینید:

سمینار 7 درس مهم کسب و کار

مشکل این است که اگرچه آنها این واقعیت را درک می کنند، اما در مورد آن کاری نمی کنند. افراد با ذهنیت ثروتمند این واقعیت را درک می کنند اما اجازه نمی دهند آینده آنها را کنترل کند. آنها می فهمند که مشکل کمبود آموزش است و برای رفع این مشکل اقداماتی انجام می دهند.

این بدان معناست که آنها ممکن است وقت خود را صرف مطالعه کتاب های مالی، شرکت در سمینارها، رفتن به کارگاه ها یا معاشرت خود با افراد موفق دیگر کنند. آنها به جای شکایت، بهانه گیری یا غر زدن در مورد شرایط خود گام برمی دارند تا بر نقص های خود غلبه کرده و آینده خود را تغییر دهند.

تفاوت زندگی فقیر و ثروتمند توانایی آنها در عمل است. آنها می فهمند که بهانه گیری و شکایت هیچ تغییری ایجاد نمی کند، درست مثل آنکه پس انداز در قهوه صبحگاهی تاثیری زیادی بر وضعیت مالی شما نخواهد داشت. افراد با ذهنیت ثروتمند درک می کنند که برای غلبه بر مشکلات خود باید اقدامی به کار بگیرند.

 

سوم: یک ذهنیت ثروتمند پرورش دهید

پرورش یک ذهنیت فوق ثروتمند یک شبه اتفاق نمی افتد، درست مثل همین که پرورش یک ذهنیت فقیر بلافاصله اتفاق نمی افتد. طرز فکر شما محصول جانبی بسیاری از مواردی است که در طول سالهای زیادی از زندگی در معرض آن قرار گرفته ایدو با گذشت زمان آنچه در معرض آن هستید، تعیین کننده نوع ذهنیت شماست .

این بدان معناست که اگر می خواهید یک ذهنیت ثروتمند را پرورش دهید، باید خود را با چیزها و افرادی مرتبط کنید که به شما در این کار کمک می کنند. شما می توانید ذهنیت خود را مانند یک درخت تصور کنید – اگر هر روز درخت را آبیاری کنید، رشد می کند و قوی و قدرتمند می شود. با این وجود، اگر از درخت غافل شوید و از آن مراقبت نکنید، ضعیف می شود و به راحتی تاب می خورد.

پرورش یک ذهنیت غنی به معنای اقداماتی برای اطمینان از آلوده نشدن آن است. به جای مواردی که مانع شما می شوند، خود را با چیزهایی همراه کنید که به رشد شما کمک می کنند.

 

همین امروز یاد بگیرید چطور ذهنیت فوق ثروتمند داشته باشید!

افرادی که ذهنیت فقیری دارند، به مغز خود اجازه می دهند زندگی شان را کنترل کند. آنها تنبل شده و تمایلی به اتخاذ تدابیری برای تغییر وضعیتی که دارند، ندارند. در نتیجه، به دلیل تمایل مغز انسان به یافتن راه همیشه آسان، امور مالی و سبک زندگی آنها بدتر می شود.

به همین دلیل است که اکثریت زیادی از افراد با ذهنیت فقیر از نظر اقتصادی موفق نیستند. آنها باورهای  محدود کننده ای دارند که مانع دستیابی شان به ثروت در زندگی می شوند و فاقد دانش و آموزش لازم برای تغییر هستند.

آنها به دلیل طرز فکری که طی این سالها پرورش داده اند، در چرخه بی پایان فقر به دام افتاده اند. در واقع، تنها تفاوتی که بین یک فرد با ذهنیت فقیر و یک فرد با ذهنیت ثروتمند وجود دارد چیزی است که به آن اعتقاد دارند. این باورها در طول زندگی فرد شکل می گیرد و روند شکل گیری آنها به محض تولد آغاز می شود.

بسته به اینکه در معرض چه اعتقادی قرار داشته باشند، پرورش ذهنیت ثروتمند یا ذهنیت فقیر را شروع می کنند و از طریق قانون جذب، این باورها سرنوشت آنها را تعیین می کند. افراد موفق کسانی هستند که یاد گرفته اند چگونه طرز فکر ثروت و فراوانی را پرورش دهند.

 

حتما ادامه ی مقاله را در سایت نگرش نیک مطالعه کنید:

راهکار عالی پرورش ذهنیت فوق ثروتمند و حذف ذهنیت فقیر - دن لاک (DAN LOK) (negareshenik.ir)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۹ ، ۱۳:۰۵
سید محمد باقرپور