سایت نگرش نیک - www.negareshenik.ir

ویدیوها و مقالات آموزشی و انگیزشی از جول اوستین و سایر اساتید

سایت نگرش نیک - www.negareshenik.ir

ویدیوها و مقالات آموزشی و انگیزشی از جول اوستین و سایر اساتید

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلیپ انگیزشی» ثبت شده است

سپاسگزاری خداوند

ما یا می توانیم به خاطر داشته هایمان احساس قدردانی داشته باشیم یا می توانیم به خاطر چیزهایی که نداریم احساس تنفر داشته باشیم.

یا می توانیم قدردان زندگی ای که به ما بخشیده شده باشیم یا به خاطر فرصت های زندگی ای که از ما گرفته شده، عصبانی باشیم.

یا می توانیم به خاطر داشته هایمان خوشحال باشیم یا نسبت به داشته های دیگران حسادت بورزیم.

وقتی اوضاع باب میل ما پیش نمی رود، آسان است که فکر کنیم هیچ چیزی آنطور که ما می خواهیم، نیست. فکر می کنیم که تمام درها به رویمان بسته می شود و در تمام کارها شکست می خوریم.

 

سپاسگزاری خداوند

 

از یک ساعت بد شروع می شود، بعدش یک هفته ی بد، بعد یک ماه بد و بعد می گوییم که یک زندگی بد داشتیم. در حالی که در واقعیت، ما چیزهای زیادی داریم که می توانیم باب شان سپاسگزار و قدردان باشیم.

وقتی حالتان بد است، اگر فقط به اطراف تان نگاه کنید، متوجه نعمت هایی که دارید، خواهید شد. وقتی ناسپاس باشیم به این معنی است که همه می توانند نعمت های ما را ببینند، غیر از خودمان.

وقتی که ناسپاس هستیم، مانع رشد و پیشرفت ما می شود و به یاد داشته باشید که تو و من می توانیم از هر کسی چیزی یاد بگیریم.

 

دانلود ویدیو در لینک زیر:

https://negareshenik.ir/thank-god/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۷
سید محمد باقرپور

موفقیت برای شما چه معنایی دارد؟ در یک کلمه.

اکثر مردم فکر می کنند که موفقیت یک خط مستقیم است. از دبیرستان فارغ التحصیل می شوم، کار پیدا می کنم و همه چیز خوب پیش می رود اما رفقا این طوری ها هم نیست.

این طوری اتفاق می افتد که یک نفر تصمیم می گیرد که چیزی را می خواهد و این مسیر او تا خواسته اش پیچ و تاب دار می شود. اینطوری کار نمی کند، خب؟

تصور کنید یک نفر همین الان در تابستان تصمیم می گیرد که من قصد دارم تابستان وارد فلان شغل شوم و یک پولی در تابستان بدست آورم و بعد او با اولین عامل انحرافی حواسش از خواسته اش پرت می شود.

نمی دانم او دارد چکار می کند. از مسیرش خارج شده است چون او روی موفقیتش متمرکز نیست. وقتش را تلف می کند. تا الان از این اصطلاح استفاده کردین؟

«آره من دارم خودم را سرگرم اتفاقات مسیر می کنم. من می خواهم آخر هفته بیرون بروم و با دوستانم وقت بگذرانم.»

این وقت تلف کردن است. از مسیر خارج شدنست. از هدف دور شدنست، خارج از توانایی شماست. پس او در این چرخه گیر می کند.

بیشتر بخوانید: تغییر مسیر زندگی دیگران – جول اوستین 

اکثر مردم در این چرخه ها گیر می کنند. من این کار را انجام دادم، وقتی که از دبیرستان فارغ التحصیل شدم، مشکلات زیادی داشتم. هیچ تمرکزی نداشتم. از توانایی هایم استفاده نمی کردم. حواسم پرت بود، مربی نداشتم، برادر بزرگتر نداشتم، پدر نداشتم، گم شده بودم، چکار دارم می کنم؟ نمی دانم کجا دارم می روم؟

می دانم که این پتانسیل را دارم، درونم وجود دارد، مثل یک شمع روشن در وجودم هست، می دانم که هست. وقتی 20 سالم بود، کاملاً خاموشش نکرده بودم، اما شعله ی کوچکی بود، هیچکدام از شما چنین تجربه ای داشتید؟

✔ هر روز دارم چکار می کنم؟

✔ چرا هر روز از خواب بیدار می شوم؟

✔ چرا به مدرسه می روم؟

من حتی نمی دانستم که چرا به مدرسه می روم. فقط به مدرسه می رفتم و فقط انجامش می دادم. من حتی نمی خواستم که به مدرسه بروم.

اگر مصر باشید، متمرکز بمانید و دورتان را با افرادی که سماجت به خرج می دهند و متمرکز می مانند، احاطه کنید. چه کسی می داند، شاید سرنوشت تان تغییر کند.

2 مدل آدم داریم، می دانید چیست؟

آدم هایی که به خواسته شان می رسند و زندگی ای که دلشان می خواهد را دارند و بقیه مردم، خب؟

شما می خواهید اهداف بزرگی داشته باشید که مشکلات تان در مقابل آنها کمرنگ شوند. چند نفر از شما در زندگی تان مشکل دارید؟ همه در این اتاق.

بیشتر بخوانید: داستان انگیزشی رسیدن به هدف – جول اوستین (قسمت سوم)

می خواهم به شما پیشنهاد بدهم که روی جایی که می خواهید بروید تمرکز کنید، روی توانایی هایتان. آنقدر روی جایی که می خواهید به آن برسید، تمرکز کنید که مشکلات الان تان کوچک شوند.

 

تمرکز روی اهداف

 

داستان این است که اگر به مشکلات تان توجه کنید، یعنی اهداف تان به اندازه کافی بزرگ نیستند. اگر به هر مشکلی که در زندگی تان دارید، توجه کنید، به این دلیل است که اهداف تان به اندازه کافی بزرگ نیستند.

چند نفر از شما امروز صبح اهداف تان را نوشتید؟ دیروز چطور؟ این هفته چطور؟

من هر روز صبح و هر شب اهدافم را می نویسم. هر صبح وقتی که بیدار می شوم، قلم و کاغذ می گیرم:

  • در زندگی ام دارم به کجا می روم؟ کجا دارم می روم؟
  • چه کاری می خواهم انجام دهم؟
  • چه زندگی ای برای خانواده ام می خواهم؟
  • چقدر پول می خواهم؟
  • دلم می خواهد صاحب یک جت شخصی باشم؟
  • دلم می خواهد یک هلی کوپتر داشته باشم؟
  • دلم می خواهد یک قایق بزرگ داشته باشم؟
  • برای بچه هایم چه می خواهم؟

هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، اولین کاری که انجام می دهم، نوشتن اهداف است. شب ها هم قبل از اینکه بخوابم، اهدافم را می نویسم.

بیشتر بخوانید: چگونه هدف گذاری کنیم و به آن برسیم؟ 

هر زمان که در زندگی ام گم می شوم، هر زمان که گم می شوم، هر زمان که شکست می خورم، اهدافم را می نویسم. چرا می خواهم این کار را انجام دهم؟ این کار چه سودی برای من دارد؟

به من انگیزه می دهد. توجه من را روی جایی که می خواهم باشم، می گذارد، نه جایی که هستم.

مثلاً دارم قرارداد جدیدی می بندم و اخیراً هم در قراردادی که بستم، شکست خوردم. آیا می خواهم توجه ام روی شکست باشد یا می خواهم توجه ام روی جایی که دارم می روم، باشد؟

من می خواهم توجه ام روی جایی که دارم می روم، باشد. بنابراین کاغذ اهدافم را می بینم، به شکست نگاه نمی کنم، به جایی که می خواهم بروم، نگاه می کنم.

در زندگی کجا می خواهم بروم؟ مقصد من کجاست؟ اگر تا به حال در ماشین نشسته باشید دیده اید که شیشه جلوی ماشین چقدر بزرگ است، اما آینه عقب ماشین چقدر است؟ کوچک است، فکر می کنید چرا اینطور است؟

چون شما می خواهید توجه تان روی آینده تان باشید، روی توانایی هایتان باشد، روی جایی که دارم می روم، باشد، روی اهدافم باشد.

خب چند تا کاری که دوست دارم وقتی از اینجا رفتید، انجام دهید:

شماره 1، چند نفر از شما ایده ی نوشتن روزانه اهداف را دوست دارید؟

این تکلیفی نیست که معلم تان به شما می دهد. من صبح از خواب بیدار می شوم، کجا دارم می روم؟ برایم مهم نیست چقدر خواسته ات بزرگ است. من یک بیلیون دلار پول می خواهم، خب؟ من جذاب ترین دختر دنیا را می خواهم، می خواهم جزو 5 نفر اول باشم. هر چیزی که می خواهید، مهم نیست چه هست، من یک پسر کوچک می خواهم، هر چیزی که می خواهید. این ها اهداف شما هستند، خب؟

رفقا شما اهدافی را می خواهید که خیلی بزرگ هستند، آنقدر بزرگ که وقتی هر روز صبح از خواب بیدار می شوید، هیجان زده تان کنند و دلیل اینکه وقتی من همسن شما بودم، هیجانی نداشتم این بود که کسی نبود که به من بگوید «پسر، باید هدف داشته باشی».

چون اگر برای خودتان هدف نداشته باشید، این کاری است که می کنید:

کل زندگی تان را صرف رساندن دیگران به رؤیاهایشان می کنید.

 

نوشتن اهداف روی کاغذ

 

سوال این است که آیا به اندازه کافی اقدام خواهید کرد؟ چون اگر به اندازه کافی تلاش نکرده باشید، اگر به اندازه کافی تمرکز روی اهداف نداشته باشید، اگر به اندازه کافی تلاش متمرکز نداشته باشید، تلاشی که هم راستای توانایی هایتان است و همچنین سازگار با خودِ واقعی تان و جایی که می خواهید بروید، باشد، اگر چنین تلاشی نداشته باشید، در نهایت نتیجه ای مشابه بقیه خواهید گرفت.

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی 10 عادت افراد فوق موفق – دن لاک

اهداف من، من هر روز صبح اهدافم را می نویسم. من نمی خواهم برای دیگران کار کنم، می خواهم برای اهداف خودم کار کنم، نمی خواهم برای یک شخص کار کنم، می خواهم برای اهدافم کار کنم، می خواهم برای رؤیاهایم کار کنم. این نکته ای است که امروز باید دریافت کنید.

شکاف، شکاف تفاوت بین جایی است که الان هستید، جایی که درست همین الان در آن ایستاده اید و کجاست؟ و جایی که می خواهید باشید. برایم مهم نیست که چه کسی هستید. تمام کاری که باید بکنید این است که روی این شکاف تمرکز کنید.

 

برای دانلود ویدیو روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/focus-on-goals/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۱۵
سید محمد باقرپور

اگر به مرور فصل قبلی زندگی تان همینطور ادامه دهید، نمی توانید وارد فصل جدید زندگی تان شوید. به هم زدن رابطه با کسی می تواند سخت باشد اما برای ورود مجدد به زمان های خوب، گاهی اوقات باید از اتفاقات بد عبور کنیم.

از دست دادن کسی نباید به معنای باختن باشد. در واقع می تواند به سودتان هم باشد. 3 گام برای فراموش کردن دیگران وجود دارد. لطفاً به من اجازه بدهید برای شما توضیح بدهم.

 

چگونه رابطه گذشته را فراموش کنیم

 

 

گام اول: به تنهایی از این اتفاق عبور نکنید

زمان های این چنینی باید با دوستان تان به طور حضوری یا تلفنی در ارتباط باشید. روح تان را آشکار کنید. زمان، تمام زخم ها را درمان می کند و هرچه بیشتر خودمان را توسط دوستان خوب مان احاطه کنیم، زخم هایمان سریع تر خوب می شوند.

 

گام دوم: آشکارسازی

روی اتفاقی که افتاده تمرکز نکنید، بلکه باید روی باورهایی که در مورد این موقعیت دارید، تمرکز کنید. اگر افکاری در سرتان دارید که می گوید:

  • «من تنهام»،
  • «من همیشه قرار است تنها باشم»

و ذهنتان پر از سرزنش خودتان شده است، پس باید برای تغییر این مکالمه در ذهنتان، کاری انجام دهید.

می دانم که سخت است، خصوصاً در طول این دوران سیاه زندگی تان، اما خودتان را سرزنش نکنید، چون وقتی خودتان را سرزنش می کنید، تبدیل به یک قربانی می شوید و قدرت تان را از دست می دهید.

فقط از خودتان این 2 سوال را بپرسید:

  1. آیا انسان ها بی نقص اند؟ نه،
  2. آیا تو انسان هستی؟ بله،

پس مشکلی نیست اگر بی نقص نباشید، حتی یک ذره هم خودتان را اذیت نکنید. این سفر شماست و خیلی زود یک روزی برنامه های خداوند برایتان منطقی به نظر می رسد.

اگر با کلمه «خدا» مشکل دارید، هیچ مشکلی نیست. من تلاش نمی کنم شما را به کلیسا ببرم چون حقیقت این است که من خداوند و کائنات را عشق می دانم.

وقتی ما در رحم مادرمان هستیم، وقتی که انگشتان دست و پایمان رشد می کردند، هیچ استرسی نداشتیم، نه، چون ما تسلیم نیروی بزرگتری بودیم که در نهایت رشد ما را کامل کرد و این نیرو هنوز پابرجاست. پس ایمان داشته باش که شما را در آغوشش نگه داشته است.

اتفاقات بدی که رخ می دهد، نباید فقط از آنها عبور کنیم، بلکه باید از طریق آنها رشد کنیم.

 

برای مطالعه ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/how-to-forget-the-past-relationship/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۶
سید محمد باقرپور

فکر می کنم «جیمز آلن» در کتاب کوچکش این موضوع را خیلی عالی توضیح داده است. او گفت:

شما چیزی که می خواهید را جذب نمی کنید، بلکه چیزی که هستید را جذب می کنید.

حالا به این موضوع فکر کنید. اگر می خواهید چیزی که می خواهید را جذب کنید، باید خودتان را از قبل با آن ببینید. باید به این درک برسید که پیش از این آن را بدست آورده اید.

بیشتر بخوانید: اصول موفقیت در زندگی – باب پراکتور

اول از همه، کاملاً این درک این را درک کنید، هیچ چیزی خلق نمی شود یا از بین نمی رود. این جمله به این معنی است که همه چیز از قبل وجود دارد. اگر در یک موقعیت مکانی نیست، پس حتما جای دیگریست.

گوشی آیفون از کجا آمد؟ این آیفون از تعدادی ایده به وجود آمد که افرادی آن را وارد ذهن شان کردند و آنقدر روی این ایده تمرکز کردند که ابزارهایی به دست آوردند که آنها را قادر به ساخت آیفون کرد.

ابزارها از قبل هم وجود داشتند. هیچ چیزی خلق نمی شود یا از بین نمی رود. تمام علوم و الهیات این موضوع را آموزش می دهند.

اگر چیزی خلق نمی شود و از بین نمی رود یعنی همه چیز از قبل وجود دارد. مشکل ما این است که منتظر می مانیم تا چیزی که می خواهیم را ببینیم، قبل از اینکه باور کنیم که آن را داریم.
آموزش قانون جذب

 

با دنیای غیرفیزیکی ارتباط برقرار کنید، با دنیای نامرئی، با دنیایی که با این دریچه های کوچکی که اینجاست و اسمش را چشم گذاشته ایم، قادر به دیدنش نیستیم.

خودتان را در ذهن تان ببینید. به شما این نیروی ذهنی داده شده است تا این کار را انجام دهید، از قوه ی تخیل تان استفاده کنید، خودتان را مالک چیزهایی بدانید که آرزویشان را دارید.

این کار ذهن شما را در یک فرکانس خاصی قرار می دهد و افکار شما فرکانس های خاصی دارند و قرار گرفتن در آن فرکانس است که باعث می شود چیزهایی که آرزویش را دارید، کم کم به سمت شما بیایند و شما هم شروع به رفتن به سمت آنها می کنید.

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی فرکانس خود را تنظیم کنید – باب پراکتور

اگر می خواهید چیزی که واقعاً می خواهید را جذب کنید، باید پیش از رسیدن به آن، خودتان را در ذهن تان ببینید که به آن چیز رسیده اید و این را بدانید که این کار به برهه ای از زمان نیاز دارد تا اینکه تو و خواسته ات به سمت هم بروید و با هم یکی شوید.

اینگونه می توانید به خواسته تان برسید. «جیمز آلن» درست می گفت. به چیزی که می خواهید نمی رسید، بلکه چیزی که هستید را به دست می آورید. باید به چیزی که می خواهید تبدیل شوید.

باید درک کنید که زمانی که ذهن تان در هماهنگی کامل با خواسته تان قرار می گیرد، آن وقت می توانید به خواسته تان برسید، فقط به برهه ای از زمان نیاز دارد تا در دنیای واقعی آشکار شود.

شما از نظر ذهنی آن را دارید و می توانید با یک نفر در مورد آن صحبت کنید. از نظر احساسی آن را دارید و می توانید احساسات تان را با دیگران در میان بگذارید. تنها به یک برهه زمانی نیاز دارد تا به شکل فیزیکی در بیاید.

این یک قانون است، اولین قانون کائنات. انجامش دهید و خودتان را با خواسته تان ببینید. من باب پراکتور هستم، متشکرم.

 

برای دانلود ویدیو وارد لینک زیر شوید:

 

https://negareshenik.ir/teaching-the-law-of-attraction/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۶
سید محمد باقرپور

تفاوت رهبر و رئیس چیست؟

یک رئیس می گوید «من» و یک رهبر می گوید «ما»

  1. رئیس چشمش را غرور پُر کرده است اما رهبر می تواند واقعاً ببیند
  2. یک رهبر همیشه سوال می پرسد اما رئیس دستور می دهد
  3. رئیس دیگران را مقصر می داند اما رهبر دست یاری دراز می کند
  4. رئیس می گوید «برو»، رهبر می گوید «برویم»
  5. رهبر ایده های مختلف را در نظر می گیرد، رئیس می گوید لازم نکرده
  6. رئیس تو را پایین می آورد، رهبر تو را بالا می کشد
  7. چون رهبر، عشق می دهد اما رئیس از مردم استفاده می کند، از آنها سوءاستفاده می کند.
  8. رهبر افرادش را بهتر می سازد، خوبی ها و استعدادهای درونشان را می بیند و آنها را بهبود می بخشد
  9. رهبر استاد هنر انگیزه دادن است، رئیس استاد هنر سوءاستفاده کردن است.
  10. رئیس داد و بیدار می کند، انگار وسط یک برنامه تلویزیونی هست، رهبر با یک سرایدار مثل یک مدیرعامل رفتار می کند. آنها مهربان هستند و می دانند که اولویت با جامعه است.

قربان، کارآفرینان مسئولیت بزرگی دارند. من باور دارم که ما تنها کسانی هستیم که می توانیم واقعاً دنیا را نجات دهیم.

✔ ما؟!

✔ نه سیاستمدارها، نه دولت، ما از راه های مذهبی انجامش نمی دهیم بلکه به شکل منحصر به فردی با فراهم کردن بهترین نیازهای مشتری هایمان انجام می دهیم.

✔ مشتری های ما؟!

 

تفاوت لیدر و مدیر چیست

 

✔ اما ممکن است شما فکر کنید خدمت خوب ارائه دادن باعث پیشرفت تو نمی شود. شاید فکر کنید اگر شروع به خدمت کنید سهام مان افت می کند.

✔ سهام ما؟!

✔ «هنری فورد» بزرگ وحشت خواهد کرد، چون گفته است:

«کسب و کاری که به خدمت کردن اختصاص داده شده است، یک نگرانی بابت سودشان دارند. به طرز بی شرمانه ای بزرگ هستند.»

قربان این دستور از مقامات بالاست، منطقی است؟ ما اینجا هستیم که برای یک رؤیا کار کنیم، نه برای یک چک پول. ما اینجا هستیم که فوق العاده باشیم، مؤثر باشیم، نه اینکه فقط معامله کنیم، بلکه تحول آفرین باشیم.

قربان من خالصانه امید دارم که شما مسیرتان را عوض کنید و از موانع تان عبور کنید. شما اینجا مطالب زیادی در مورد رهبری یاد می دهید و اغلب، کارهایی هستند که نباید انجام شود.

✔ وایسا، وایسا، وایسا، چطور انقدر راجع به کسب و کار می دانی و گفتی سهام «ما»؟! این آقا کیست؟

✔ خب واقعیت این است که من دروغ گفتم، من کارمند شما نیستم قربان.

✔ پس چه کسی هستید؟

✔ شما برای من کار می کنید، من مؤسس این شرکت هستم و تو باید یک یا دو مورد را راجع به رسالت شرکت مان یاد بگیری. فردا صبح، قبل از هر چیزی دوست دارم شما را در اتاقم ببینم.

 

برای دانلود ویدیو روی لینک زیر همین الان کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/the-difference-between-a-leader-and-a-boss/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۸
سید محمد باقرپور

چه نیرویی بیشترین تأثیر را روی ما دارد؟ این آزادی را داری که آن را انتخاب کنی.

چیزی که تمام زندگی ما را تغییر می دهد، اعمال ماست. چرا ما اقدام نمی کنیم؟ به خاطر ترس!

چکار کنیم تا خودمان را وادار به انجام آن کار کنیم؟ باید مطمئن شویم که با گرفتن تصمیم، خودمان را به انجام آن کار وادار می کنیم.

نقطه ای که در آن اتفاقات تغییر می کنند، «تصمیم» است. مردم می گویند:

«برای تغییر، چه کاری لازم است؟»

تصمیم.

تو می گویی:

«این که خیلی ساده و پایه ای به نظر می آید. اگر آنقدر آسان بود، من قبلاً انجامش داده بودم آقای رابینز!»

نه آسان است اما تو هنوز انجامش نداده ای. چون تو خودت را در موقعیت تصمیم گیری قرار نداده ای.

ببین یک تصمیم واقعی به این معنا نیست که حالا ترجیح بدهی آن را انجام دهی، اینطور نیست که بگویی «تلاشم را می کنم ببینم چه می شود»، این تصمیم نیست.

«تصمیم» ریشه لاتین دارد و به معنی «بُرش» یا «بُریدن از چیزی» است. «تصمیم» یعنی:

احتمال انجام هر کاری را به جز کاری که به آن تعهد دارید، از بین ببرید.

تمام تغییرات با یک انتخاب شروع می شود، می خواهی فیزیکت را تغییر دهی؟ پس تصمیم بگیر که تغییرش دهی. می دانم که فوق العاده ساده به نظر می رسد، ولی صدها بار از آن سخت تر است، اما اینجاست که تغییرات اتفاق می افتد.

 

تصمیم واقعی چیست؟

 

«بهتر است این کار را انجام دهم» های مردم، آنها را متهم کرده است.

✔ «بهتر است ادامه دهم»

✔ «بهتر است زمانی را با بچه هایم بگذرانم»

✔ «بهتر است این کارها را در سرکارم انجام دهم»

این مدل بیان، چیزی را عوض نمی کند. اما وقتی که این «بهتر است» ها به «باید» تبدیل شود، انسان راهی برای انجام آن پیدا می کند.

«باید» وقتی هست که می گویی تمام قایق ها را می سوزانم. من راجع به تصمیمی واقعی صحبت می کنم، چیزی که هیچ راه برگشتی نخواهی داشت. واقعاً می خواهی جزیره را فتح کنی؟ پس قایق های لعنتی را بسوزان.

سوال این نیست که آیا ممکن هست یک میلیونر شوی؟ آیا ممکن هست تمام رؤیاهایی که داری در زندگی ات به واقعیت تبدیل شود؟

بله، ممکن است اما سوال اصلی این است که آیا تصمیم ات را گرفتی؟

وقتی که یک تصمیم می گیری و با تمام وجود دنبالش می کنی و می گویی:

«من تا زمانی که به آن نرسم، تسلیم نمی شوم، تسلیم نمی شوم و بی وقفه می جنگم، هر کاری که برای موفقیت لازم هست را انجام می دهم».

وقتی این تصمیم را می گیری، وقتی در آینه به خودت نگاه می کنی، وقتی به خودت می گویی که «ببین من انجامش می دهم، هر کاری لازم باشد، انجام خواهم داد.»

در این صورت تضمین می کنم که آن روز، روزی هست که رؤیایت شروع به رخ دادن می کند.

 

جهت دانلود ویدیو روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/real-decision/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۵
سید محمد باقرپور

10 عادت افراد موفق

چرا بعضی از مردم موفق تر از بقیه هستند؟

می دانید، شما آینده تان را مشخص نمی کنید. شما عادت هایتان را مشخص می کنید و عادت هایتان، تعیین کننده ی آینده ی شماست.

هیچکسی یک شبه موفق نشده و هیچکسی هم یک شبه شکست نخورده است.

موفقیت، چیزی بیشتر از انجام تعدادی کارهای کوچک که به طور منظم در طولانی مدت تکرار می شوند، نیست.

امروز می خواهم با شما 10 عادت افراد موفق را که خودم یاد گرفته ام و در طی سال ها گسترش شان داده ام، به اشتراک بگذارم.

 

10 عادت افراد موفق

 

عادت شماره 1: مسئولیت پذیری 100 درصد

افراد موفق، 100 درصد مسئولیت زندگی شان را بر عهده می گیرند.

می دانید، وقتی در دهه 20 سالگی ام بودم، خیلی دست و پا می زدم. در 13 کسب و کاری که راه انداخته بودم شکست خورده بودم. 13 تا کسب و کار را شروع کردم و شکست خوردم و در آن زمان سردرگم بودم و همه چیز را سرزنش می کردم.

زمانی که با «آلن» اولین مربی ام آشنا شدم، وقتی که همدیگر را دیدیم این سوال را از من پرسید که «دَن، مشکلت چیست؟!»، گفتم:

«هیچکدام از کارهایم درست پیش نمی رود، درآمد کافی ندارم، بدهکارم، این همه شکست خوردم، درک نمی کنم، مشتری های خوبی ندارم، دولت، نمی دانم چرا مالیات خیلی بالاست، همه چی همینطور هست، اقتصاد بد هست.»

من مدام دیگران را مقصر می دانستم. من مسئولیت زندگی خودم را بر عهده نمی گرفتم. مربی ام «آلن» به من گفت:

«دَن، تا وقتی که مسئولیت 100 درصد زندگی ات را بر عهده نگیری، موفق نخواهی شد.»

بیشتر بخوانید: زندگینامه دن لاک

با خودم فکر کردم که شاید حرفش درست باشد. آن موقع فکر کردم که شاید نه 100 درصد، ولی شاید من هم مقصر باشم. او گفت:

«شاید نه، چون تو خودت انتخاب کردی که آن کسب و کارها را استارت بزنی، تو خودت آن شرکا را انتخاب کردی، تو خودت انتخاب کردی که زمانت را صرف این کارها کنی. هر تصمیمی که خودت به تنهایی گرفتی، بر پایه بالاترین سطح دانشی که داشتی، اما هنوز خودت انتخاب کردی که چه اتفاقی بیفتد. خودت انتخاب کردی و بر اساس آن عمل کردی.»

از آن زمان به بعد، من یاد گرفته ام که مسئولیت پذیر باشم. اگر قرار است چیزی اتفاق بیفتد، به «من» بستگی دارد و شما باید در مورد آن فکر کنید. چون افراد ضعیف، دیگران را مقصر می دانند.

شما می توانید پول بسازید یا می توانید نتیجه بسازید، نمی توانید هر دو کار را انجام دهید. بنابراین این عادت شماره 1 بود، 100 درصد مسئولیت زندگی خودتان را بپذیرید.

 

مسئولیت پذیری 100 درصد

 

عادت شماره 2: خواسته تان را مشخص کنید

تصمیم بگیرید که دقیقاً چه چیزی را می خواهید؟

اکثر مردم در زندگی شان به چیزی که می خواهند، نمی رسند. چون اصلاً نمی دانند که چه می خواهند.

مربی ام به من گفت:

«خب، دَن تو باید یک هدف برای خودت مشخص کنی.»

تا آن لحظه من هیچ هدفی نداشتم. او گفت:

«من از تو می خواهم یک هدف مشخص کنی. چه چیزی هست که واقعاً آن را می خواهی؟»

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی اهدافت را بنویس و شفافش کن – جول اوستین

و در آن زمان به عنوان یک جوان، فکر کردم که رؤیایم را می خواهم. رؤیایم این بود که می خواهم یک ماشین مزدا RX8 بخرم. قرمز باشد و موتور گردشی داشته باشد! این رؤیای من بود، تنها رؤیای من بود.

فکر می کردم خیلی خوب می شود اگر بتوانم با آن ماشین رانندگی کنم. مربی ام گفت که خوب است، همین را به عنوان هدف مشخص کن. به دستش بیار، این کاری است که می خواهی انجام دهی. گفتم باشه عالیست.

حالا در آن زمان به نحوی دارم تمام این کارها را انجام می دهم و تمام این کسب و کارهای جدید را هم استارت می زنم و همچنین می خواستم که زندگی خوبی را هم برای مادرم فراهم کنم.

اما به چیزی نیاز داشتم که به من انگیزه بدهد. به چیزی نیاز داشتم که بتوانم آن را ببینم، بتوانم احساسش کنم، چیزی که بتوانم روی آن تمرکز کنم و این ماشین، این کار را برایم می کرد.

چون آن زمان من مزدا 3 داشتم و می خواستم مدل بالاتر آن را داشته باشم، این رؤیای من بود. پس عادت شماره 2، باید بدانید که دقیقاً چه می خواهید.

 

رسیدن به خواسته ها

 برای مطالعه ادامه، روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/habits-of-successful-people/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۲
سید محمد باقرپور

متن ویدیو 

این ویدیو برای آدم های دیوانه هست، برای غیرمنطقی ها، برای هر کسی که به یک زندگی معمولی راضی نیست.

برای ساختن یک زندگی که عاشقش هستی، یعنی بیشتر از چیزی که الان داری، باید یک مقدار غیرمنطقی باشی.

«جرج برنارد شاو» می گوید:

افراد منطقی خودشان را با دنیا وفق می دهند، اما افراد غیرمنطقی تلاش می کنند تا دنیا را با خودشان وفق دهند. تمام پیشرفت ها به آدم های غیرمنطقی بستگی دارد.»

بنابراین الان دو گزینه داری:

  1. می توانی یکی از آدم های منطقی دنیا باشی
  2. یا می توانی کسی باشی که یک مقدار غیر منطقی است، کسی که سهم بیشتری از زندگی می خواهد

می توانی در سطحی عالی قرار داشته باشی یا می توانی همرنگ جماعت باشی، نمی توانی هر دو را با هم داشته باشی.

اینجا جایی است که باید هسته ی درونی ات را رشد دهی، جای که اصلاً مهم نیست که دیگران تو را دیوانه بپندارند.

یکی از چیزهایی که درآمد، قدرت عمل و زندگی در سطح عالی ات را محدود می کند، این است که خیلی به فکرهایی که دیگران در موردت می کنند، اهمیت می دهی.

 

چرا نباید همرنگ جماعت باشیم؟

 

این موضوع هزاران سال پیش به نفع ما بود، می خواستیم که همواره همرنگ جماعت باشیم، چون اگر از اکثریت جدا می شدیم یا از گرسنگی می مُردیم یا ببرهای وحشی ما را می خوردند.

اما الان در عصر جدید هستیم و می ترسیم و وحشت می کنیم اگر اکثریت را از دست بدهیم. تو می توانی یک افسانه باشی یا می توانی یک فرد معمولی باشی، نمی توانی هر دو باشی.

اگر می خواهی یک فرد در سطح عالی باشی، باید این کارها را انجام دهی:

✔ دعا کردن،

✔ مراقبه

✔ نوشتن وقایع روزانه

✔ جملات تأکیدی

✔ بیان کردن آنها

و دور و بر افرادی باشیم که خیلی به چیزی که دیگران در موردشان فکر می کنند، اهمیت نمی دهند.

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی نگرش مثبت به زندگی (3) – جول اوستین

چیزی که من یاد گرفتم این است که هر کسی یک اعتقادی دارد، چرا اجازه می دهی اعتقاد دیگران تو را از داشتن زندگی ای که می تواند تاریخ ساز باشد، باز دارد؟

تو باید با حس درونی ات که تو را به سمت چیزهایی که برایت درست است، هدایت می کند، ارتباط برقرار کنی.

کاملاً ضروری است که خطرناک ترین کار ممکن را انجام دهی که همان گوش کردن به حرف دلت است.

به غریزه ات اعتماد کن، به بینش خود اعتماد کن و موفقیت را فراموش کن، برنده شدن در دنیا را فراموش کن، به دست آوردن و جمع کردن و انباشت ثروت را فراموش کن.

این چیزها خودشان می آیند و خیلی راحت و به موقع و با احساس خوب می آیند، خیلی با ملایمت می آیند، اگر و تنها اگر تو در مسیر درست باشی، یعنی در جاده خودت.

 

برای دانلود ویدیو روی لینک زیر کلیک کنید:

 

https://negareshenik.ir/dont-be-the-same-color-as-the-crowd/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۵۸
سید محمد باقرپور

من به خاطر ترس از سوختن در جهنم با خدا رابطه ندارم.

✔ من با خد در ارتباط هستم چون در هر روز زندگی ام به من کمک می کند.

✔ من با خدا در ارتباط هستم چون اگر یک مکان ابدی برای زندگی کردن وجود داشته باشد، می خواهم بروم آن را ببینم.

من متوجه شده ام که برای رسیدن به جایی که می خواهم، نیازی ندارم حق کسی را ضایع کنم.

ببینید همه شما اشتباه می کنید، همه ما اینجا گناهکار هستیم. همه اینجا شکست خورده اند. همه نیاز به کمک دارند، من نیاز به کمک دارم. من هم شکست خورده ام.

شما به خدا نیاز دارید تا به طریقی حال شما را خوب کند. برایم مهم نیست شما چه کسی هستید، برایم مهم نیست چقدر پول دارید. شما به ارتباط با خدا نیاز دارید.

 

ارتباط با خدا

 

اما به من گوش کنید. این را درک نمی کنید؟ مشکلی نیست. خیلی خوب است که با خدا در ارتباط باشید. داشتن ارتباط با خدا خیلی باحال است و این حرف را شما از یک فرد دنیادیده دارید می شنوید.

اما او آدم ها را عوض کرده است. خدا آدم ها را عوض می کند. اگر زندگی من را در هر زمانی دنبال کرده باشید، از آن زمانی که در برنامه «نمایش استیو هاروی» بودم، تمام مدتی که روی برنامه «پادشاه کمدی» کار می کردم، تمام این مدت تا سال 2005، حتما دیده اید که زندگی من چطور بود، اما بعد از سال 2005 خدا آمد و من را تغییر داد.

بیشتر بخوانید: زندگی نامه استیو هاروی

چون از من خسته شده بود و من هم از خودم خسته شده بودم. می دانید در سال 2005 چه اتفاقی برای من افتاد؟

من از «ناخوش بودن» و «خسته بودن» خودم ناخوش و خسته شدم. از خودم حالم بد می شد. همه من را در تلویزیون دیده بودید و می دانید که چه پولی در می آوردم، اما واقعاً بدبخت بودم.

من در ناراحت ترین دوران زندگی ام بودم، تا سال 2005 من بدبخت بودم. تنها زمانی که حالم خوب بود وقتی بود که روی استیج بودم. تنها زمانی که حالم خوب بود وقتی بود که جلوی دوربین بودم، من با «سِد و پسران» اجرا داشتیم.

زمانی که از استیج خارج می شدم، زندگی ام باز تیره می شد. آنقدر درد می کشیدم که باورتان نمی شود. من در یک پرتگاه بودم، در جای تاریکی بودم،

چطور؟ واقعاً چطور من در این دنیا به اینجا رسیدم؟ من به خاطر مرحمت خدا الان اینجا هستم. گرفتاری هایم از من سبقت گرفته بودند و تقریباً کارم تمام شده بود.

اما درست آن زمانی که فکر می کنی کارت تمام است، حضور خداوند را در زندگی تان احساس نکرده اید؟

فقط یک مثال برای من بزنید که خدا شما را از آن نجات نداده است؟ می توانید؟

اگر شما را از آن مخمصه بیرون نیاورده باشد، همین الان در حال نجات شما از آن است و می دانید از کجا این حقیقت را می دانم؟ چون شما الان اینجا نشسته اید.

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی ذهنیت خود را تغییر بده – استیو هاروی

خدایی که من می پرستم، نمی توانید هیچ محدودیتی برایش قائل شوید. اگر از مسیر درست خارج شوید، او می تواند چیزهایی را به شما نشان دهد. او همیشه معجزه می کند. چرا شما نمی خواهید که یکی از آن معجزه ها برای شما اتفاق بیفتد؟

برای من، رسیدن به این نقطه از آن کسی که در گذشته بوده ام، یک معجزه است.

در دعاهایمان خواسته های کوچکی داریم، فقط چیزهایی را می خواهیم که راه رسیدن به آنها را می توانیم ببینیم. شما باید چیزهایی را از خدا بخواهید که نمی توانید ببینید که چگونه به آنها می رسید.

 

داشتن ارتباط با خدا

 

خدا کارش تبدیل رؤیاهای شما به واقعیت هست. خدا می خواهد زندگی شما را روبراه کند. خدا می خواهد شما را ببخشد. اجازه ندهید کسی شما را فریب دهد.

دعا کردن را فراموش نکنید. از دعا کردن خجالت نکشید و هیچوقت از دعا کردن احساس غرور نکنید. چون دعا کردن همه چیز را تغییر می دهد. دعا کردن همچنین آدم ها را تغییر می دهد.

 

برای دانلود رایگان ویدیو روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/connection-with-god/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۲۶
سید محمد باقرپور

در این ویدیو، دن لاک به پرسش یکی از مخاطبانش دارد پاسخ می دهد. پیشنهاد می کنم حتما خود ویدیو را ببینید ولی اگر شرایطش را نداشتید، این متن را بخوانید.

متن ویدیو 

دن لاک:

نسبت به نتیجه صبور هستم اما نسبت به مهارت هایم تشنه ام. تنها وقتی که مهارت های من به سطح بالا برسند، می توانم زمان رسیدن به خواسته ام را کمتر کنم، درست؟

پس مشکلی نیست، اما به من بگو با استعدادهایت چه کاری می کنی؟ نه اینکه فقط با آنها چکار می کنی، بلکه به من بگو برای ارتقاء مهارت هایت چه کارهایی کردی؟

مخاطب:

خب من عکاس و فیلمبردار هستم، من همچنین فایل صوتی درست می کنم، همیشه تلاش می کنم یاد بگیرم، همیشه سعی می کنم به طور آنلاین مربی هایی را مثل شما پیدا کنم تا بتوانم کسب و کارم را رشد دهم و همچنین سعی می کنم عکاسان و فیلمبرداران دیگری که آموزش می دهند را پیدا کنم.

تلاش می کنم تا هر چیزی را یاد بگیرم. می دانید؟ اما مثل اینکه من…

دن لاک:

نه خیلی زیاد، بلکه خیلی خیلی زیاد است، درست است، اما یادگیری کافی ینست، باید کمی عمق کارت را بیشتر کنی، اگر قرار بود 1 یا 2 مهارت را انتخاب کنی، کدام ها بودند؟

 

تمرکز روی یک کار

 

مخاطب:

عکاسی و فیلمبرداری

دن لاک:

تا همینجا کافیست، حالا اول تمام تمرکزت را روی این دو مهارت بگذار، قبل از اینکه یادگیری را شروع کنی، می خواهم فایل صوتی ضبط کنم، می خواهم این کار را کنم، می خواهم آن کار را کنم، چون هرگز نمی توانی.

بیشتر بخوانید: زندگینامه دن لاک

مثل این است که می خواهی ورزش کنی، بگویی می خواهم بسکتبال بازی کنم و می خواهم فوتبال هم بازی کنم و در نهایت در هیچکدام مهارت خوبی پیدا نمی کنی.

پس 1 یا 2 مهارت را انتخاب کن، در آنها به سطح خیلی خیلی خیلی خوب برس، بعد اگر خواستی می توانی مهارت دیگری هم به این دو اضافه کنی اما قبل از آن، رسیدن به سطح خوبی در آن مهارت ها چند سالی طول می کشد.

پس اول خودت را مشغول آن ها کن و بعد مهارت های دیگر خودشان می آیند. چون همانطور که داری کسب و کار و مهارت عکاسی ات را گسترش می دهی، خیلی عالی است، درهای دیگر هم به رویت باز می شوند و بعد می توانی کارهای دیگر هم انجام دهی، بعد می توانی برجی از مهارت ها بسازی، درست؟ پس نیاز داری که بی تاب باشی، حله؟

مخاطب: 

بله، خیلی متشکرم، واقعاً ممنونم.

 

منبع اصلی: 

https://negareshenik.ir/focus-on-one-thing/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۵۸
سید محمد باقرپور