سایت نگرش نیک - www.negareshenik.ir

ویدیوها و مقالات آموزشی و انگیزشی از جول اوستین و سایر اساتید

سایت نگرش نیک - www.negareshenik.ir

ویدیوها و مقالات آموزشی و انگیزشی از جول اوستین و سایر اساتید

۱۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

ویژگی های این محصول

  • نویسنده: جول اوستین
  • مترجم: منصور بیگدلی
  • تعداد صفحات: 142
  • ناشر: بهار سبز
  • قطع: رقعی
  • نوع جلد: شومیز

 

 

معرفی کتاب سطح دیگری از تفکر

کتاب سطح دیگری از تفکر اثر جول اوستین با ترجمه ی آقای منصور بیگدلی توسط انتشارات بهار سبز به چاپ رسیده است.

جول اوستین در این کتاب، 10 روش تفکر قدرتمند برای برخورداری از زندگی موفق را به شما معرفی می‌ کند.

در این کتاب، جول اوستین (Joel Osteen) اذعان می‌دارد که بسیاری از اوقات افراد به محیط خود، شیوه تربیت یافتن و انتظاراتی که سایر‌ین از آن‌ ها دارند اجازه می‌دهند تا محدودیت‌ های زندگی ‌شان را تعیین کنند.

اگر بذر درخت بلوطی در گلدانی با ارتفاع 70 سانتی متر کاشته شود، آن هر‌گز بدل به چیزی که ماهیت وجودی آنست نخواهد شد و هرگز یک درخت بلوط زاده نمی‌شود، و نه ایراد از بذر، بلکه ایراد از محیطی است که بذر در آن قرار داده شده است.

 

پس باید به این مطلب واقف بود که همرنگ جماعت شدن و متوسط الحال پیش رفتن کار راحتی بوده ولی خداوند شما را برای متوسط الحال بودن نیافریده است.

او شما را خلق کرده تا برجسته باشید، فراتر از حد عادی پیش بروید و اثری مثبت از نسل خود به جای بگذارید.

نکته کلیدی ‌ای که باید به خاطر بسپارید این است که:

اگر خود را به عنوان یک معتاد، انسانی بدون عزت نفس، افسرده یا فقیر بپذیرید، از رسیدن به سرنوشت نهایی خویش محروم می‌شوید. اجازه ندهید هیچ یک از این موارد در ذهن شما عادی شوند.

شما به طرز شگفت ‌انگیزی قدرت، لطف، استعداد و توانایی در هم شکستن موانع و پیش رفتن را دارید تا موانع گذشته را در هم خورد کنید و بر عادات بد خود غلبه نمایید و از محدودیت‌ های نسل اندر نسل رهایی یابید. در وجود شما پتانسیلی وجود دارد که منتظر مجالی برای بروز پیدا کردن است.

 

 

 

برای خرید کتاب و کسب اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک کنید:

 

خرید کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۰۴
سید محمد باقرپور

اجازه بدهید چیزی که مجبور بودم یاد بگیرم را به شما بگویم. آلبرت انیشتین گفته است:

«تصویرسازی یعنی همه چیز، تصویرسازی، پیش نمایشی از چیزهایی هست که قرار است در زندگی تان جذب کنید.»

تصویرسازی این است. تصویرسازی شما کاملاً واقعی است. هر چیزی را که تصور کنید، می تواند پیش نمایشی از چیزی باشد که قرار است جذب کنید.

هر چیزی که امروز داریم، از تصورات یک نفر شکل گرفته است. یک نفر داشت با تلفن سیمی صحبت می کرد و بعد خسته شد و گفت «می دانی چیست؟ کاش می شد بروم بیرون و با تلفن صحبت کنم.» و بعد گوشی تلفن اختراع شد.

 

تصویرسازی ذهنی چیست؟

 

یکی از رانندگی در کشور خسته شد و گفت کاش می شد به آن سمت پرواز کنم، بوم! هواپیما اختراع شد.

غیرممکن است بتوانید به چیزی فکر کنید که ممکن نباشد. این غیرممکن است. نمی توانید به چیزی فکر کنید که ممکن نباشد، آنقدرها هم باهوش نیستید.

پس اگر فکری به مغزتان خطور کرد، باید از خودتان بپرسید که چطور می توانید به آن برسید. چون این کار خداست که پیش نمایشی از چیزی که می توانید جذب کنید را به شما دارد نشان می دهد.

برای دانلود ویدیو می توانید روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/the-power-of-mental-imagery/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۵۷
سید محمد باقرپور

سپاسگزاری خداوند

ما یا می توانیم به خاطر داشته هایمان احساس قدردانی داشته باشیم یا می توانیم به خاطر چیزهایی که نداریم احساس تنفر داشته باشیم.

یا می توانیم قدردان زندگی ای که به ما بخشیده شده باشیم یا به خاطر فرصت های زندگی ای که از ما گرفته شده، عصبانی باشیم.

یا می توانیم به خاطر داشته هایمان خوشحال باشیم یا نسبت به داشته های دیگران حسادت بورزیم.

وقتی اوضاع باب میل ما پیش نمی رود، آسان است که فکر کنیم هیچ چیزی آنطور که ما می خواهیم، نیست. فکر می کنیم که تمام درها به رویمان بسته می شود و در تمام کارها شکست می خوریم.

 

سپاسگزاری خداوند

 

از یک ساعت بد شروع می شود، بعدش یک هفته ی بد، بعد یک ماه بد و بعد می گوییم که یک زندگی بد داشتیم. در حالی که در واقعیت، ما چیزهای زیادی داریم که می توانیم باب شان سپاسگزار و قدردان باشیم.

وقتی حالتان بد است، اگر فقط به اطراف تان نگاه کنید، متوجه نعمت هایی که دارید، خواهید شد. وقتی ناسپاس باشیم به این معنی است که همه می توانند نعمت های ما را ببینند، غیر از خودمان.

وقتی که ناسپاس هستیم، مانع رشد و پیشرفت ما می شود و به یاد داشته باشید که تو و من می توانیم از هر کسی چیزی یاد بگیریم.

 

دانلود ویدیو در لینک زیر:

https://negareshenik.ir/thank-god/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۰۷
سید محمد باقرپور

آیا می دانید سومین شخص ثروتمند دنیا کیست؟ اسم اون «وارن بافت» است. وقتی 14 و 15 سالش بود، روزنامه پخش می کرد. او 5 صبح بیدار می شد و وقتی که هنوز هوا تاریک بود و همه خواب بودند، روزنامه ها را پخش می کرد و این کار را بیشتر از 2 سال انجام داد و پولش را پس انداز می کرد و 2 هزار دلار پول جمع کرد و آن 2 هزار دلار اولین سرمایه گذاری او بود.

او این سرمایه گذاری را با مطالعه دقیق انجام داد و سهمش رشد کرد و بنابراین پول یبشتری را سرمایه گذاری کرد و دوباره سرمایه اش رشد کرد.

سال پیش کل سرمایه اش به ارزش 350 بیلیون دلار بود، سومین یا چهارمین شرکت بزرگ در ایالات متحده آمریکا و یکی از بزرگترین شرکت ها در جهان مال اوست.

وارن بافت تقریباً هر روز برنامه یکسانی دارد و کاری که می کند این است که به سرکار می آید و 80 درصد وقتش را صرف تحقیق و مطالعه روی موضوعات مربوط به کارش می کند.

بیشتر بخوانید: اصول موفقیت در زندگی – باب پراکتور

فقط 20 درصد وقتش را صرف جلسات، تماس های تلفنی یا هر چیز دیگری می کند. او 80 درصد وقتش را صرف یادگیری چیزهای جدید می کند بنابراین می تواند تصمیمات بهتر و نتایج بهتری بگیرد.

سوالی که بعضی وقت ها از مردم می پرسم این است که:

چند ساعت در هفته را صرف مطالعه موضوعات جدید می کنید تا به رشد و سودآوری و ارزش کارتان کمک کنید؟

پس آنها فهمیدند که این متخصصان، افرادی که حقوق بالایی دریافت می کنند، به توانایی پول در آوردن به چشم یک «نردبان» نگاه می کنند و یک نردبان چند تا پله دارد و هر پله یک «مهارت» است.

وقتی یک مهارت جدید یاد می گیرید، توان درآمدزایی تان را افزایش می دهید. همچنین توان استفاده از سایر مهارت هایتان را نیز افزایش می دهید و هر مهارت جدیدی که یاد می گیرید باعث می شود که شما بیشتر و بیشتر ارزشمندتر شوید و مردم پول بیشتر و بیشتری برای نتایجی که به آنها می توانید بدهید به شما پرداخت می کنند.

 

سرمایه گذاری پر سود

 

حالا اگر در هر نردبانی تصمیم گرفتید که بالا رفتن از نردبان موفقیت را متوقف کنید، در سطح ثابتی باقی خواهید ماند مثل کاری که بیشتر مردم می کنند، یعنی 80 درصد و سپس شروع به سقوط می کنید، چون هر مهارتی که دارید با سرعت زیادی قدیمی می شود و البته در عصر حاضر نسبت به قبل، سرعت این شیب نزولی، بیشتر هم شده است.

بنابراین اگر به طور دائم در حال بالا رفتن از نردبان نیستید، یعنی در واقع در حال پایین آمدن از نردبان هستید و مردم نمی فهمند که چرا درآمدشان رشدی ندارد، چون:

  • آنها مؤثر کار نمی کنند.
  • مهارت های جدیدی یاد نمی گیرند.
  • روی خودشان کار نمی کنند تا بیشتر موفق شوند

پس افزایش توان درآمدزایی تان، استراتژی ای است که در جهان امروز توسط افراد با درآمد بالا استفاده می شود.

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی 10 عادت افراد فوق موفق – دن لاک

هر هفته آنها 10 ساعت یا حتی بیشتر، صرف مطالعه مهارت جدید می کنند. یک مهارت که می تواند بیشترین کمک را به آنها بکند و اینگونه همواره به بالا رفتن از نردبان ادامه می دهند و اینکار به یک عادت تبدیل می شود.

یادگیری، بخشی از زندگی آنهاست. درست مثل اینکه بخشی از زندگی شما شاید تماشای تلویزیون یا ورزش کردن یا چیزهای دیگر باشد، بخشی از زندگی آنها هم همیشه یادگیری است.

هر هفته 168 ساعت است. حالا چیزی که ما می گوییم این است که اگر می خواهید به بالاترین سطح حوزه ی کاریتان برسید و جزو افراد با درآمد بالا و همچنین موفق ترین افراد در زندگی باشید، 10 ساعت در هفته را روی خودتان سرمایه گذاری کنید.

 

برای دانلود ویدیو روی لینک زیر می توانید کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/profitable-investment/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۰۱
سید محمد باقرپور

موفقیت برای شما چه معنایی دارد؟ در یک کلمه.

اکثر مردم فکر می کنند که موفقیت یک خط مستقیم است. از دبیرستان فارغ التحصیل می شوم، کار پیدا می کنم و همه چیز خوب پیش می رود اما رفقا این طوری ها هم نیست.

این طوری اتفاق می افتد که یک نفر تصمیم می گیرد که چیزی را می خواهد و این مسیر او تا خواسته اش پیچ و تاب دار می شود. اینطوری کار نمی کند، خب؟

تصور کنید یک نفر همین الان در تابستان تصمیم می گیرد که من قصد دارم تابستان وارد فلان شغل شوم و یک پولی در تابستان بدست آورم و بعد او با اولین عامل انحرافی حواسش از خواسته اش پرت می شود.

نمی دانم او دارد چکار می کند. از مسیرش خارج شده است چون او روی موفقیتش متمرکز نیست. وقتش را تلف می کند. تا الان از این اصطلاح استفاده کردین؟

«آره من دارم خودم را سرگرم اتفاقات مسیر می کنم. من می خواهم آخر هفته بیرون بروم و با دوستانم وقت بگذرانم.»

این وقت تلف کردن است. از مسیر خارج شدنست. از هدف دور شدنست، خارج از توانایی شماست. پس او در این چرخه گیر می کند.

بیشتر بخوانید: تغییر مسیر زندگی دیگران – جول اوستین 

اکثر مردم در این چرخه ها گیر می کنند. من این کار را انجام دادم، وقتی که از دبیرستان فارغ التحصیل شدم، مشکلات زیادی داشتم. هیچ تمرکزی نداشتم. از توانایی هایم استفاده نمی کردم. حواسم پرت بود، مربی نداشتم، برادر بزرگتر نداشتم، پدر نداشتم، گم شده بودم، چکار دارم می کنم؟ نمی دانم کجا دارم می روم؟

می دانم که این پتانسیل را دارم، درونم وجود دارد، مثل یک شمع روشن در وجودم هست، می دانم که هست. وقتی 20 سالم بود، کاملاً خاموشش نکرده بودم، اما شعله ی کوچکی بود، هیچکدام از شما چنین تجربه ای داشتید؟

✔ هر روز دارم چکار می کنم؟

✔ چرا هر روز از خواب بیدار می شوم؟

✔ چرا به مدرسه می روم؟

من حتی نمی دانستم که چرا به مدرسه می روم. فقط به مدرسه می رفتم و فقط انجامش می دادم. من حتی نمی خواستم که به مدرسه بروم.

اگر مصر باشید، متمرکز بمانید و دورتان را با افرادی که سماجت به خرج می دهند و متمرکز می مانند، احاطه کنید. چه کسی می داند، شاید سرنوشت تان تغییر کند.

2 مدل آدم داریم، می دانید چیست؟

آدم هایی که به خواسته شان می رسند و زندگی ای که دلشان می خواهد را دارند و بقیه مردم، خب؟

شما می خواهید اهداف بزرگی داشته باشید که مشکلات تان در مقابل آنها کمرنگ شوند. چند نفر از شما در زندگی تان مشکل دارید؟ همه در این اتاق.

بیشتر بخوانید: داستان انگیزشی رسیدن به هدف – جول اوستین (قسمت سوم)

می خواهم به شما پیشنهاد بدهم که روی جایی که می خواهید بروید تمرکز کنید، روی توانایی هایتان. آنقدر روی جایی که می خواهید به آن برسید، تمرکز کنید که مشکلات الان تان کوچک شوند.

 

تمرکز روی اهداف

 

داستان این است که اگر به مشکلات تان توجه کنید، یعنی اهداف تان به اندازه کافی بزرگ نیستند. اگر به هر مشکلی که در زندگی تان دارید، توجه کنید، به این دلیل است که اهداف تان به اندازه کافی بزرگ نیستند.

چند نفر از شما امروز صبح اهداف تان را نوشتید؟ دیروز چطور؟ این هفته چطور؟

من هر روز صبح و هر شب اهدافم را می نویسم. هر صبح وقتی که بیدار می شوم، قلم و کاغذ می گیرم:

  • در زندگی ام دارم به کجا می روم؟ کجا دارم می روم؟
  • چه کاری می خواهم انجام دهم؟
  • چه زندگی ای برای خانواده ام می خواهم؟
  • چقدر پول می خواهم؟
  • دلم می خواهد صاحب یک جت شخصی باشم؟
  • دلم می خواهد یک هلی کوپتر داشته باشم؟
  • دلم می خواهد یک قایق بزرگ داشته باشم؟
  • برای بچه هایم چه می خواهم؟

هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم، اولین کاری که انجام می دهم، نوشتن اهداف است. شب ها هم قبل از اینکه بخوابم، اهدافم را می نویسم.

بیشتر بخوانید: چگونه هدف گذاری کنیم و به آن برسیم؟ 

هر زمان که در زندگی ام گم می شوم، هر زمان که گم می شوم، هر زمان که شکست می خورم، اهدافم را می نویسم. چرا می خواهم این کار را انجام دهم؟ این کار چه سودی برای من دارد؟

به من انگیزه می دهد. توجه من را روی جایی که می خواهم باشم، می گذارد، نه جایی که هستم.

مثلاً دارم قرارداد جدیدی می بندم و اخیراً هم در قراردادی که بستم، شکست خوردم. آیا می خواهم توجه ام روی شکست باشد یا می خواهم توجه ام روی جایی که دارم می روم، باشد؟

من می خواهم توجه ام روی جایی که دارم می روم، باشد. بنابراین کاغذ اهدافم را می بینم، به شکست نگاه نمی کنم، به جایی که می خواهم بروم، نگاه می کنم.

در زندگی کجا می خواهم بروم؟ مقصد من کجاست؟ اگر تا به حال در ماشین نشسته باشید دیده اید که شیشه جلوی ماشین چقدر بزرگ است، اما آینه عقب ماشین چقدر است؟ کوچک است، فکر می کنید چرا اینطور است؟

چون شما می خواهید توجه تان روی آینده تان باشید، روی توانایی هایتان باشد، روی جایی که دارم می روم، باشد، روی اهدافم باشد.

خب چند تا کاری که دوست دارم وقتی از اینجا رفتید، انجام دهید:

شماره 1، چند نفر از شما ایده ی نوشتن روزانه اهداف را دوست دارید؟

این تکلیفی نیست که معلم تان به شما می دهد. من صبح از خواب بیدار می شوم، کجا دارم می روم؟ برایم مهم نیست چقدر خواسته ات بزرگ است. من یک بیلیون دلار پول می خواهم، خب؟ من جذاب ترین دختر دنیا را می خواهم، می خواهم جزو 5 نفر اول باشم. هر چیزی که می خواهید، مهم نیست چه هست، من یک پسر کوچک می خواهم، هر چیزی که می خواهید. این ها اهداف شما هستند، خب؟

رفقا شما اهدافی را می خواهید که خیلی بزرگ هستند، آنقدر بزرگ که وقتی هر روز صبح از خواب بیدار می شوید، هیجان زده تان کنند و دلیل اینکه وقتی من همسن شما بودم، هیجانی نداشتم این بود که کسی نبود که به من بگوید «پسر، باید هدف داشته باشی».

چون اگر برای خودتان هدف نداشته باشید، این کاری است که می کنید:

کل زندگی تان را صرف رساندن دیگران به رؤیاهایشان می کنید.

 

نوشتن اهداف روی کاغذ

 

سوال این است که آیا به اندازه کافی اقدام خواهید کرد؟ چون اگر به اندازه کافی تلاش نکرده باشید، اگر به اندازه کافی تمرکز روی اهداف نداشته باشید، اگر به اندازه کافی تلاش متمرکز نداشته باشید، تلاشی که هم راستای توانایی هایتان است و همچنین سازگار با خودِ واقعی تان و جایی که می خواهید بروید، باشد، اگر چنین تلاشی نداشته باشید، در نهایت نتیجه ای مشابه بقیه خواهید گرفت.

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی 10 عادت افراد فوق موفق – دن لاک

اهداف من، من هر روز صبح اهدافم را می نویسم. من نمی خواهم برای دیگران کار کنم، می خواهم برای اهداف خودم کار کنم، نمی خواهم برای یک شخص کار کنم، می خواهم برای اهدافم کار کنم، می خواهم برای رؤیاهایم کار کنم. این نکته ای است که امروز باید دریافت کنید.

شکاف، شکاف تفاوت بین جایی است که الان هستید، جایی که درست همین الان در آن ایستاده اید و کجاست؟ و جایی که می خواهید باشید. برایم مهم نیست که چه کسی هستید. تمام کاری که باید بکنید این است که روی این شکاف تمرکز کنید.

 

برای دانلود ویدیو روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/focus-on-goals/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۱۵
سید محمد باقرپور

اگر به مرور فصل قبلی زندگی تان همینطور ادامه دهید، نمی توانید وارد فصل جدید زندگی تان شوید. به هم زدن رابطه با کسی می تواند سخت باشد اما برای ورود مجدد به زمان های خوب، گاهی اوقات باید از اتفاقات بد عبور کنیم.

از دست دادن کسی نباید به معنای باختن باشد. در واقع می تواند به سودتان هم باشد. 3 گام برای فراموش کردن دیگران وجود دارد. لطفاً به من اجازه بدهید برای شما توضیح بدهم.

 

چگونه رابطه گذشته را فراموش کنیم

 

 

گام اول: به تنهایی از این اتفاق عبور نکنید

زمان های این چنینی باید با دوستان تان به طور حضوری یا تلفنی در ارتباط باشید. روح تان را آشکار کنید. زمان، تمام زخم ها را درمان می کند و هرچه بیشتر خودمان را توسط دوستان خوب مان احاطه کنیم، زخم هایمان سریع تر خوب می شوند.

 

گام دوم: آشکارسازی

روی اتفاقی که افتاده تمرکز نکنید، بلکه باید روی باورهایی که در مورد این موقعیت دارید، تمرکز کنید. اگر افکاری در سرتان دارید که می گوید:

  • «من تنهام»،
  • «من همیشه قرار است تنها باشم»

و ذهنتان پر از سرزنش خودتان شده است، پس باید برای تغییر این مکالمه در ذهنتان، کاری انجام دهید.

می دانم که سخت است، خصوصاً در طول این دوران سیاه زندگی تان، اما خودتان را سرزنش نکنید، چون وقتی خودتان را سرزنش می کنید، تبدیل به یک قربانی می شوید و قدرت تان را از دست می دهید.

فقط از خودتان این 2 سوال را بپرسید:

  1. آیا انسان ها بی نقص اند؟ نه،
  2. آیا تو انسان هستی؟ بله،

پس مشکلی نیست اگر بی نقص نباشید، حتی یک ذره هم خودتان را اذیت نکنید. این سفر شماست و خیلی زود یک روزی برنامه های خداوند برایتان منطقی به نظر می رسد.

اگر با کلمه «خدا» مشکل دارید، هیچ مشکلی نیست. من تلاش نمی کنم شما را به کلیسا ببرم چون حقیقت این است که من خداوند و کائنات را عشق می دانم.

وقتی ما در رحم مادرمان هستیم، وقتی که انگشتان دست و پایمان رشد می کردند، هیچ استرسی نداشتیم، نه، چون ما تسلیم نیروی بزرگتری بودیم که در نهایت رشد ما را کامل کرد و این نیرو هنوز پابرجاست. پس ایمان داشته باش که شما را در آغوشش نگه داشته است.

اتفاقات بدی که رخ می دهد، نباید فقط از آنها عبور کنیم، بلکه باید از طریق آنها رشد کنیم.

 

برای مطالعه ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/how-to-forget-the-past-relationship/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۲۶
سید محمد باقرپور

پشیمانی از گذشته یا به عبارتی از یک سری از کارهایی که در گذشته انجام داده ایم چیزی هست که گریبانگیر بسیاری از کارآفرینان بزرگ می باشد. در این مقاله در مورد 3 کاری که «دن لاک» با بازگشت به گذشته انجام می داد، آشنا خواهیم شد.

 

پشیمانی از کارهای گذشته

 

اگر آرزو می کنید که کاش می توانستید پشیمانی از گذشته را از بین ببرید و برای تغییر یک سری از چیزها به گذشته برگردید، باید به شما بگویم که تنها نیستید.

مهم نیست 20، 30، 40 یا 50 سالتان باشد. در هر حال شما یک سری موفقیت ها، شکست ها و لحظاتی را دارید که آرزو می کنید کاش می توانستید تغییرشان دهید.

من هم مطمئناً کلی شکست در زندگی ام داشته ام. همین شکست ها و اشتباهات درس هایی به من داده اند که باعث شده است امروز در این نقطه قرار گرفته باشم. باز هم با این حال یک سری پشیمانی هایی دارم.

امروز می خواهم 3 پشیمانی ای که در گذشته برایم به وجود آمد را با شما به اشتراک بگذارم. در واقع منظورم از پشیمانی از گذشته، کارهایی هستند که اگر می توانستم به گذشته برگردم، متفاوت انجام شان می دادم.

برای مطالعه ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید:

 

https://negareshenik.ir/regret-from-the-past/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۰۹:۱۲
سید محمد باقرپور

فکر می کنم «جیمز آلن» در کتاب کوچکش این موضوع را خیلی عالی توضیح داده است. او گفت:

شما چیزی که می خواهید را جذب نمی کنید، بلکه چیزی که هستید را جذب می کنید.

حالا به این موضوع فکر کنید. اگر می خواهید چیزی که می خواهید را جذب کنید، باید خودتان را از قبل با آن ببینید. باید به این درک برسید که پیش از این آن را بدست آورده اید.

بیشتر بخوانید: اصول موفقیت در زندگی – باب پراکتور

اول از همه، کاملاً این درک این را درک کنید، هیچ چیزی خلق نمی شود یا از بین نمی رود. این جمله به این معنی است که همه چیز از قبل وجود دارد. اگر در یک موقعیت مکانی نیست، پس حتما جای دیگریست.

گوشی آیفون از کجا آمد؟ این آیفون از تعدادی ایده به وجود آمد که افرادی آن را وارد ذهن شان کردند و آنقدر روی این ایده تمرکز کردند که ابزارهایی به دست آوردند که آنها را قادر به ساخت آیفون کرد.

ابزارها از قبل هم وجود داشتند. هیچ چیزی خلق نمی شود یا از بین نمی رود. تمام علوم و الهیات این موضوع را آموزش می دهند.

اگر چیزی خلق نمی شود و از بین نمی رود یعنی همه چیز از قبل وجود دارد. مشکل ما این است که منتظر می مانیم تا چیزی که می خواهیم را ببینیم، قبل از اینکه باور کنیم که آن را داریم.
آموزش قانون جذب

 

با دنیای غیرفیزیکی ارتباط برقرار کنید، با دنیای نامرئی، با دنیایی که با این دریچه های کوچکی که اینجاست و اسمش را چشم گذاشته ایم، قادر به دیدنش نیستیم.

خودتان را در ذهن تان ببینید. به شما این نیروی ذهنی داده شده است تا این کار را انجام دهید، از قوه ی تخیل تان استفاده کنید، خودتان را مالک چیزهایی بدانید که آرزویشان را دارید.

این کار ذهن شما را در یک فرکانس خاصی قرار می دهد و افکار شما فرکانس های خاصی دارند و قرار گرفتن در آن فرکانس است که باعث می شود چیزهایی که آرزویش را دارید، کم کم به سمت شما بیایند و شما هم شروع به رفتن به سمت آنها می کنید.

بیشتر بخوانید: کلیپ انگیزشی فرکانس خود را تنظیم کنید – باب پراکتور

اگر می خواهید چیزی که واقعاً می خواهید را جذب کنید، باید پیش از رسیدن به آن، خودتان را در ذهن تان ببینید که به آن چیز رسیده اید و این را بدانید که این کار به برهه ای از زمان نیاز دارد تا اینکه تو و خواسته ات به سمت هم بروید و با هم یکی شوید.

اینگونه می توانید به خواسته تان برسید. «جیمز آلن» درست می گفت. به چیزی که می خواهید نمی رسید، بلکه چیزی که هستید را به دست می آورید. باید به چیزی که می خواهید تبدیل شوید.

باید درک کنید که زمانی که ذهن تان در هماهنگی کامل با خواسته تان قرار می گیرد، آن وقت می توانید به خواسته تان برسید، فقط به برهه ای از زمان نیاز دارد تا در دنیای واقعی آشکار شود.

شما از نظر ذهنی آن را دارید و می توانید با یک نفر در مورد آن صحبت کنید. از نظر احساسی آن را دارید و می توانید احساسات تان را با دیگران در میان بگذارید. تنها به یک برهه زمانی نیاز دارد تا به شکل فیزیکی در بیاید.

این یک قانون است، اولین قانون کائنات. انجامش دهید و خودتان را با خواسته تان ببینید. من باب پراکتور هستم، متشکرم.

 

برای دانلود ویدیو وارد لینک زیر شوید:

 

https://negareshenik.ir/teaching-the-law-of-attraction/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۳۶
سید محمد باقرپور

تفاوت رهبر و رئیس چیست؟

یک رئیس می گوید «من» و یک رهبر می گوید «ما»

  1. رئیس چشمش را غرور پُر کرده است اما رهبر می تواند واقعاً ببیند
  2. یک رهبر همیشه سوال می پرسد اما رئیس دستور می دهد
  3. رئیس دیگران را مقصر می داند اما رهبر دست یاری دراز می کند
  4. رئیس می گوید «برو»، رهبر می گوید «برویم»
  5. رهبر ایده های مختلف را در نظر می گیرد، رئیس می گوید لازم نکرده
  6. رئیس تو را پایین می آورد، رهبر تو را بالا می کشد
  7. چون رهبر، عشق می دهد اما رئیس از مردم استفاده می کند، از آنها سوءاستفاده می کند.
  8. رهبر افرادش را بهتر می سازد، خوبی ها و استعدادهای درونشان را می بیند و آنها را بهبود می بخشد
  9. رهبر استاد هنر انگیزه دادن است، رئیس استاد هنر سوءاستفاده کردن است.
  10. رئیس داد و بیدار می کند، انگار وسط یک برنامه تلویزیونی هست، رهبر با یک سرایدار مثل یک مدیرعامل رفتار می کند. آنها مهربان هستند و می دانند که اولویت با جامعه است.

قربان، کارآفرینان مسئولیت بزرگی دارند. من باور دارم که ما تنها کسانی هستیم که می توانیم واقعاً دنیا را نجات دهیم.

✔ ما؟!

✔ نه سیاستمدارها، نه دولت، ما از راه های مذهبی انجامش نمی دهیم بلکه به شکل منحصر به فردی با فراهم کردن بهترین نیازهای مشتری هایمان انجام می دهیم.

✔ مشتری های ما؟!

 

تفاوت لیدر و مدیر چیست

 

✔ اما ممکن است شما فکر کنید خدمت خوب ارائه دادن باعث پیشرفت تو نمی شود. شاید فکر کنید اگر شروع به خدمت کنید سهام مان افت می کند.

✔ سهام ما؟!

✔ «هنری فورد» بزرگ وحشت خواهد کرد، چون گفته است:

«کسب و کاری که به خدمت کردن اختصاص داده شده است، یک نگرانی بابت سودشان دارند. به طرز بی شرمانه ای بزرگ هستند.»

قربان این دستور از مقامات بالاست، منطقی است؟ ما اینجا هستیم که برای یک رؤیا کار کنیم، نه برای یک چک پول. ما اینجا هستیم که فوق العاده باشیم، مؤثر باشیم، نه اینکه فقط معامله کنیم، بلکه تحول آفرین باشیم.

قربان من خالصانه امید دارم که شما مسیرتان را عوض کنید و از موانع تان عبور کنید. شما اینجا مطالب زیادی در مورد رهبری یاد می دهید و اغلب، کارهایی هستند که نباید انجام شود.

✔ وایسا، وایسا، وایسا، چطور انقدر راجع به کسب و کار می دانی و گفتی سهام «ما»؟! این آقا کیست؟

✔ خب واقعیت این است که من دروغ گفتم، من کارمند شما نیستم قربان.

✔ پس چه کسی هستید؟

✔ شما برای من کار می کنید، من مؤسس این شرکت هستم و تو باید یک یا دو مورد را راجع به رسالت شرکت مان یاد بگیری. فردا صبح، قبل از هر چیزی دوست دارم شما را در اتاقم ببینم.

 

برای دانلود ویدیو روی لینک زیر همین الان کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/the-difference-between-a-leader-and-a-boss/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۳:۲۸
سید محمد باقرپور

چه نیرویی بیشترین تأثیر را روی ما دارد؟ این آزادی را داری که آن را انتخاب کنی.

چیزی که تمام زندگی ما را تغییر می دهد، اعمال ماست. چرا ما اقدام نمی کنیم؟ به خاطر ترس!

چکار کنیم تا خودمان را وادار به انجام آن کار کنیم؟ باید مطمئن شویم که با گرفتن تصمیم، خودمان را به انجام آن کار وادار می کنیم.

نقطه ای که در آن اتفاقات تغییر می کنند، «تصمیم» است. مردم می گویند:

«برای تغییر، چه کاری لازم است؟»

تصمیم.

تو می گویی:

«این که خیلی ساده و پایه ای به نظر می آید. اگر آنقدر آسان بود، من قبلاً انجامش داده بودم آقای رابینز!»

نه آسان است اما تو هنوز انجامش نداده ای. چون تو خودت را در موقعیت تصمیم گیری قرار نداده ای.

ببین یک تصمیم واقعی به این معنا نیست که حالا ترجیح بدهی آن را انجام دهی، اینطور نیست که بگویی «تلاشم را می کنم ببینم چه می شود»، این تصمیم نیست.

«تصمیم» ریشه لاتین دارد و به معنی «بُرش» یا «بُریدن از چیزی» است. «تصمیم» یعنی:

احتمال انجام هر کاری را به جز کاری که به آن تعهد دارید، از بین ببرید.

تمام تغییرات با یک انتخاب شروع می شود، می خواهی فیزیکت را تغییر دهی؟ پس تصمیم بگیر که تغییرش دهی. می دانم که فوق العاده ساده به نظر می رسد، ولی صدها بار از آن سخت تر است، اما اینجاست که تغییرات اتفاق می افتد.

 

تصمیم واقعی چیست؟

 

«بهتر است این کار را انجام دهم» های مردم، آنها را متهم کرده است.

✔ «بهتر است ادامه دهم»

✔ «بهتر است زمانی را با بچه هایم بگذرانم»

✔ «بهتر است این کارها را در سرکارم انجام دهم»

این مدل بیان، چیزی را عوض نمی کند. اما وقتی که این «بهتر است» ها به «باید» تبدیل شود، انسان راهی برای انجام آن پیدا می کند.

«باید» وقتی هست که می گویی تمام قایق ها را می سوزانم. من راجع به تصمیمی واقعی صحبت می کنم، چیزی که هیچ راه برگشتی نخواهی داشت. واقعاً می خواهی جزیره را فتح کنی؟ پس قایق های لعنتی را بسوزان.

سوال این نیست که آیا ممکن هست یک میلیونر شوی؟ آیا ممکن هست تمام رؤیاهایی که داری در زندگی ات به واقعیت تبدیل شود؟

بله، ممکن است اما سوال اصلی این است که آیا تصمیم ات را گرفتی؟

وقتی که یک تصمیم می گیری و با تمام وجود دنبالش می کنی و می گویی:

«من تا زمانی که به آن نرسم، تسلیم نمی شوم، تسلیم نمی شوم و بی وقفه می جنگم، هر کاری که برای موفقیت لازم هست را انجام می دهم».

وقتی این تصمیم را می گیری، وقتی در آینه به خودت نگاه می کنی، وقتی به خودت می گویی که «ببین من انجامش می دهم، هر کاری لازم باشد، انجام خواهم داد.»

در این صورت تضمین می کنم که آن روز، روزی هست که رؤیایت شروع به رخ دادن می کند.

 

جهت دانلود ویدیو روی لینک زیر کلیک کنید:

https://negareshenik.ir/real-decision/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۵
سید محمد باقرپور